چکیده:
در قرآن کریم حدود 13 بار کلمه "اسراف" با الفاظ گوناگون به کار رفته است. در بسیاری از کتاب های اخلاقی خوگیری نفس انسان با صفات برجسته اخلاقی نقطه آغاز حرکت انسان به سمت کمال حقیقی آسمانی به شمار می رود که از جمله این صفات برجسته می توان به قناعت پذیری و قانع بودن به موهبت های خداوندی اشاره کرد.در آموزه های قرآن وعترت مساله قناعت و صرفه جویی وپرهیز از اسراف یک مساله تاثیر گذار در جامعه محسوب می شود و اهمیت آن به حدی است که این مقوله به عنوان یک فضیلت همواره مورد تشویق قرار گرفته است. اسراف در قرآن کریم تنها به معنای درست مصرف نکردن نعمتهای خدادادی نیست بلکه در امور مختلفی همچون خودخواهی و زیاده خواهی انسان ها نیز بکار رفته است ، آنجا که در سوره قصص در خصوص اعتقاد فرعون به ربوبیت خودش می فرماید: "که برای شما خدایی نمی شناسم" و خداوند به فرعون در سوره یونس اینگونه پاسخ می دهد: "و فرعون برتری طلبید در زمین و پروردگار عالم او را از مسرفین خواند." موضوع صرفه جویی به قدری در اسلام دارای اهمیت است که علمای اخلاق تاکید می کنند سزاوار است مومن در امور مباح از جمله خواب، بیداری، حرف زدن و خوردن نیز اسراف نکند. در نکوهش اسراف و تبذیر و ارزش و جایگاه میانه روی و بهره گیری صحیح از نعمت های الهی در آیات قرآنی و روایات اسلامی سخن فراوان به بیان آمده است. از مجموع آیات و روایات چنین بر می آید که اسراف و تبذیر همواره مورد نکوهش بوده و در ردیف یکی از ناپسندیده ترین کارها قرار دارد که هیچ گاه انسان را به سمت سعادتمندی سوق نخواهد داد و در آخرت نیز عذابی دردناک به همراه دارد. از این رو شایسته است تا تاملی عمیق به آنچه در قرآن کریم مبنی بر بهره گیری صحیح و اصولی از نعمت های الهی، و راهکارهای عملی برای برون رفت از مصرف زدگی آمده است، داشته باشیم تا تمامی انسان ها بتوانند از موهبت های حق تعالی درست و یکسان استفاده کنند. در این مقاله تلاش شده به ارائهی راهکارهای قرآنی در این زمینه و پاسخگویی به یکی از مسئلههای مهم روز جامعه بپردازد و در پایان به چند شبهه که در این زمینه ایجاد شده پاسخ دهد.
خلاصه ماشینی:
"در پاسخ باید اینگونه جواب داد که ذکر تسلط در این حدیث شریف بدون هیچ گونه قیدی که مثلا در چه مواردی این سلطه هست، با این که نبی اکرم (ص) درصدد بیان تمامی اقسام و انواع سلطه هاست، سرمنشأ دلالت روایت بر جمیع تصرفات؛ حتی تصرف اتلافی شده در صورتی که این حدیث قطعا مقید به مواردی است؛ مانند موضوعاتی که حضرت صادق(ع) در روایتی به عنوان تصرفات حرام بیان فرموده؛ مثل ربا، خرید و فروش مردار و خون و گوشت خوک و حیوانات و پرندگان وحشی و همچنین خرید و فروش شراب و عین نجس و هر آلت و وسیله لهو و یا هر تصرفی که موجب تقویت کفر و باطل و سستی حق شود(ابن شعبه، 1382ق: 247) که مسلما انسان حق ندارد در این گونه موارد به تصرف دلخواه در مال خود دست بزند و از موارد استثنا در این روایت نبوی(ص) همین تصرفات اتلافی و نیز سایر انواع اسراف است.
نکته ای که در این مورد لازم به توضیح است، به هم پیوستگی و ارتباط موجود بین این سه اصل است؛ زیرا نبود هر یک از آنها کافی است، تا جریان روزی را دچار اختلال سازد؛ حتی فساد هر کدام ممکن است در دیگری هم تأثیر بگذارد و آن را نیز از اثر انداخته، یا کم اثر نماید؛ به عنوان مثال در جامعه ای که تقوا و عدالت از آن رخت بر بندد، و اسراف و حق کشی در آن رایج شود، طبیعت نیز از دادن امکانات کامل خویش به فرمان الهی دریغ خواهد کرد."