Abstract:
روند تحولات در جامعه ايرانينشان از پررنگ شدن «نگراني» در زيست جهان ايرانيان دارد. ما جامعه شناسان به نگراني درباره مسائل اجتماعي خو گرفته ايم اما اينك اين خود نگراني است كه تبديل به مسئله شده است. مراحل اصلي چرخه زندگي به ويژه پس از نوجواني در ايران امروز به گونه اي روزافزون نگران زا گرديده است. كنكور، شغل يابي، ازدواج، خريد مسكن، فرزند زايي، تربيت فرزند، سلامتي، بازنشستگي، مرگ و.... در تجربه معاصر ايرانيان با نگراني هايي زيادي همراه است كه امنيت رواني را سلب نموده و اخلاق فردي و اجتماعي را به مخاطره انداخته است. اين مقاله با بهره مندي ازنظريات باربالت، بك، گيدنز و باومن در پي تبيين زمينه هاي ساختاري ايجاد نگراني است. روش اين مقاله تحليل ثانويه است و از آمارها و داده هاي نهادي موجود استفاده مي نمايد. به نظر مي رسد در ايران «تزلزل نهادي» زندگي را پيش بيني ناپذير و نگران كننده ساخته است. مقاله با مرور شاخص هايي در نهادهاي مهم كشور مانند اقتصاد، خانواده و بوروكراسي نشان مي دهد كه چگونه اين ساختارها زندگي روزمره را پيش بيني ناپذير ساخته و از اين رو سبب ناامني هستي شناختي گشته اند. ناامني هستي شناختي نگراني را در تجربه زيسته ايرانيان تشديد كرده است. اين وضعيت نگران زا را فقدان نهادها و سازمان هاي رفاه اجتماعي كارآمد تشديد كرده است.
Machine summary:
"ir/detail//http:) به عللی فرهنگی و همچنین اقتصادی بسیاری از ایرانیان دارای اختلالات روانی، برای درمان نیز مراجعه نمیکنند که این امر نیز خود بر هزینه های کشور میافزاید، درحالیکه طبق آمار وزارت بهداشت از هر چهار ایرانی یک نفر اختلال روانی دارد تنها ١٠ تا ١٥ درصد اینان برای درمان اقدام میکنند و عوامل متعددی چون هزینه های درمان که بیمه پوشش نمیدهد و یا ترس از انگ خوردن مانع پیگیری درمان میشود (society/health/٢٢١٢٣٦/www.
در این تبیین گسستن پیوندهای اجتماعی و از دست رفتن قدرت تنظیمات اجتماعی سبب رهایی از هرگونه التزام اجتماعی میگردد و فرد در تمایلات بیانتهای خود گم میشود (٢٠ :٢٠٠١ ,Wilkinson) پیوند دادن نگرانیهای موجود در زندگی روزمره در ایران به آنومی نیز مستلزم پذیرش این امر است که اولا جامعه در وضعیت آنومیک است و حوزه های رفتاری در کشور فاقد قاعده مندی اجتماعی است و همچنین رابطه معکوس میان آنومیک شدن افراد و احساس نگرانی آنان است .
آمار قابل اتکایی از میزان نگرانی در تجربه زیسته ایرانیان در دست نیست ، اما آمارهای رسمی موجود از شکل تشدید یافته آن یعنی اضطراب نشان میدهد که پدیده نگرانی در زندگی روزمره را نه میتوان با مفاهیمی روان شناختی مانند نوع شخصیت تبیین کرد و نه با راهبرهای روان شناختی مانند آموزش شیوه های مواجه با نگرانی قابل درمان است ."