Abstract:
یکی از مهمترین دغدغه ها در حوزه سیاستگذاری عمومی در کل و سیاستگذاری خارجی به طور خاص، مسئله تصمیم گیریهای نادرست است یعنی تصمیماتی که به احتمال زیاد در اجرا منجر به نیل به اهداف مورد نظر نشود یا حتی نتایج آن از نظر اهداف، منفی باشد. با وجودی که به دلیل جنبه های بازخوردی و نیز دخیل بودن کنشگران دیگری که احتمالاً نمیتوان کنشها و واکنشهای آنها را تعیین کرد، تضمینی قطعی برای تصمیم گیری عقلانی یا درست وجود ندارد اما میتوان با شناخت زمینه های منجر به تصمیمگیری ای که احتمال شکست آن بالاتر است، از احتمال تصمیم نادرست کاست و نیز با توجه به بازخوردها، از تداوم ضرر جلوگیری کرد. هدف این مقاله این است که پس از ارائه الگویی از تصمیم گیری بهینه عقلانی، با تکیه بر دستاوردهای نظری در حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی نشان دهد که چه عواملی میتوانند باعث تصمیم گیری و سیاستگذاری نامناسب شوند. استدلال مقاله این است که به رغم تکثر عوامل دخیل، نهایتاً این عوامل ادراکی هستند که بر تصمیم گذاری تأثیر تعیینکنندهای دارند.
One of the main concerns in policy making in general and foreign policy making in particular is the problem of inappropriate decisions، i.e.، a decision that is unlikely to lead to set objectives and may even result in negative consequences. There is no guarantee for the success of decisions due to feedback aspects and the multiplicity of other actors whose actions and reactions are not totally predictable. Yet it is possible to reduce the possibility of irrational/inappropriate decisions through recognizing the factors that can lead to bad decisions. This article suggests a rational model of decision making in foreign policy and then، on the basis of IR theories and theories of foreign policy shows the factors that can interfere in rational policy making. It is argued that cognitive factors are more influential because most other elements can be reduced to cognitive ones.