Machine summary:
"(Artaud,1974) اما تایروف طرفدارا تئاتر آزادشده (The?e?tre Libre?) -یعنی تئاتری که در آن متن نوشتاری بهطور کامل حذف شده باشد-این حذف کردن را به عنوان امری ضروری برای تحول تئاتر قلمداد میکند و مینویسد: «اگر در یک زمان معین،تئاتر این آمادگی را نداشته باشد تا بهطور کامل با متن نوشته شده قطع رابطه کند،دست کم باید سعی کند که آن را مطابق با هدف نویسنده و از نقطه نظر کارگردان به اجرا درآورد.
(Meyerhold,1975) (به تصویر صفحه مراجعه شود) ژان لوئی بارو jean luis barrault این طرز تلقی تا حدودی افراطی به نظر میرسد زیرا بیانگر آزادی هنرمند،که قرنها زندانی متن بود،نیست و مانع اوست تا آنگونه که علاقه دارد به تجربه و بهرهبرداری از منابع تکنیکی و زیباییشناسانهی صحنهی سهبعدی و نور و موسیقی و لباس و غیره بپردازد؛همچنین مانع از آن میشود تا کارگردان بتواند به دلخواه از هماهنگی شاعرانه،شکلها، صداها و رنگها که در برابر ادبیات خود زبانی مستقل و گویا هستند،بهرهمند گردد.
اما وقتیکه ویلار بر این نکته تأکید کرد که«کارگردان آزادی مطلق ندارد»زیرا«اثری که اجرا میکند محصول خلاقیت شخص دیگری(نمایشنامهنویس)است»و با وجود آزادی عملی که در مورد اجرا به(کارگردان)داده شده است نباید فراموش کند که«افکار و ایدههای اجرایی او وامدار اندیشههای نمایشنامهنویس است».
Dort) در کتاب تئاتر همگانی (The?e?tre Public) که در سال 1967 منتشر کرده است بهروشنی به بیان این مطلب میپردازد که چرا نقش کارگردان نقشی ثانوی و تابع نیست:«ظهور کارگردان در جریان تئاتر،موج پیدایش بعدی جدید در اجرا گردیده است؛زیرا بین اثر و تماشاگر،بین متن"ثابت"و تماشاگران متغیری ه تابع شرایط تاریخی و اجتماعی معینی هستند،چهرهای میانجی به نام کارگردان قرار گرفته است»."