Abstract:
از زمان وقوع تحولات اعتراضات مردمی خاورمیانه و شمال آفریقا در سال 2011، نقش بازیگران مسلح غیردولتی در سیاستگذاری کشورهای واقع در خاورمیانه افزایش پیدا کرده است. متغیرهای سیستمیک از جمله آنارشی بینالمللی، بقامحوری، توزیع قدرت نسبی و عدم اطمینان نسبت به نیات و مقاصد سایرین و انعکاس آنها در الگوهای تعاملی کنشگران منطقهای، انگیزههای لازم برای امنیتسازی و امنیتافزایی از طریق گروههای غیردولتی را بهوجود میآورند. پرسش اصلی مقالة حاضر این است که سیاستگذاری خاورمیانهای در بهرهگیری از بازیگران مسلح غیردولتی از چه ماهیت و مختصاتی برخوردار است؟ یافتههای مقاله حاکی از آن است که بازیگران شبهنظامی بنابر ساخت آشوبزده خاورمیانه و گسترش جنگ نیابتی در الگوی تقابلی ترکیه، ایران و عربستان از جایگاه ویژهای برخوردار شده و در نهایت نیز بر مدار سیاست خارجی قدرت حامی خود گام بر میدارند. مقالة حاضر از نوع تبیینی بوده و اطلاعات موردنیاز نیز به روش کتابخانهای و مراجعه به منابع اینترنتی معتبر گردآوری میشود.
Since the outbreak of popular protests in the Middle East in 2011 t,he role of non-state armed actors in Middle East policy making has increased. Systemic variables such as international anarchy, centrality, relative power distribution and uncertainty about the intentions and intentions of others and their reflection in the interactive patterns of regional actors, the necessary motivations for security and enhancement through group They create non-governmental organizations. The main question of the present article is what is the nature and characteristics of Middle East policy in the use of non-governmental armed actors? The findings indicate that the paramilitary actors have a special place in the confrontation pattern of Turkey, Iran and Saudi Arabia due to the turmoil in the Middle East and the spread of proxy war, and finally step on the foreign policy orbit of their supporting power. The article is of explanatory type and the required information is collected by library method and referring to valid internet sources.
Machine summary:
پرسش اصلي مقالۀ حاضر اين است که سياستگذاري خاورميانه اي در بهره گيري از بازيگران مسلح غيردولتي از چه ماهيت و مختصاتي برخوردار است ؟ يافته هاي مقاله حاکي از آن است که بازيگران شبه نظامي بنابر ساخت آشوب زده خاورميانه و گسترش جنگ نيابتي در الگوي تقابلي ترکيه ، ايران و عربستان از جايگاه ويژه اي برخوردار شده و در نهايت نيز بر مدار سياست خارجي قدرت حامي خود گام بر ميدارند.
به قدرت رسيدن نسل جديد رهبران داراي اهداف و مقاصد توسعه طلبانه در کشورهاي حاشيۀ جنوبي خليج فارس ، به ويژه عربستان سعودي، امارات و قطر نيز نقش مهمي در بهره گيري از گروه هاي مسلح غيردولتي به عنوان ابزار سياست خارجي داشته است .
در راستاي اهداف مقاله ، اين فرضيه به آزمون گذاشته ميشود که بازيگران شبه نظامي بنابر ساخت آشوب زده خاورميانه و گسترش جنگ نيابتي در الگوي تقابلي ترکيه ، ايران و عربستان از جايگاه ويژه اي برخوردار شده و در نهايت چنين گروه هاي بر مدار سياست خارجي دولت حامي خود گام بر ميدارند.
حمايت هاي قطر و ترکيه از جريان هاي اخواني و شبه نظاميان وابسته به آنها و همچنين پشتيباني روسيه و ايالات متحده از کردهاي سوريه و عراق نشان ميدهد که چگونه جنگ هاي نيابتي دولت ها و افزايش نفوذ بازيگران غيردولتي روند سياستگذاري منطقه اي را تحت تأثير قرار ميدهد.