Abstract:
در پژوهش حاضر، تاثیر میزان سرمایه اجتماعی بر روی گرایشات سیاسی اصلاح طلبی و اصولگرایی شهروندان استان خوزستان مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا قطب سنجی گرایشات سیاسی اصلاح طلبی و اصولگرایی شهروندان طی سه دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران (1376،1384 و 1392) بر حسب میزان سرمایه اجتماعی، طراحی و تحلیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های رگرسیونی، تحلیل F، آزمون T و تحلیل معادلات ساختاری در قالب نرم افزار SPSS و PlS اسمارت کمک گرفته شد. جامعه آماری این پژوهش شهروندان استان خوزستان و نمونه آماری تعداد 5 شهرستان دارای جمعیت بیش از 100.000 نفر جمعیت بوده که اطلاعات لازم با استفاده از ابزار پرسشنامه و با روش احتمالی چند مرحله ای جمع آوری گردید. در ادامه برای بدست آوردن میزان روایی یا قابلیت اعتبار دادهها، از معیار SVR و معیار ملاک تجربی به شکل استاندارد استفاده شد. با استفاده از نتایج پژوهش مشخص گردید که، دو گانه قطب نمای گرایشات سیاسی اصلاح طلبی و اصولگرایی کاملا متاثر از میزان سرمایه اجتماعی نواحی مختلف جامعه آماری است و ارتباط معنادار بین این نوع از گرایشات سیاسی و میزان سرمایه اجتماعی بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی نظیر:جنس، قومیت، سکونت و شاخص پایگاه اقتصادی و اجتماعی تایید گردید. همچنین نمایه قطب نمای گرایشات سیاسی نشان داد که بیشترین و کمترین تعلقات سیاسی متاثر از سرمایه اجتماعی، به ترتیب در گرایشات سیاسی اصلاح طلبی و اصولگرایی شهروندان خوزستانی دیده شد.
In the present study, the effect of social capital on the political tleaning of reformism and fundamentalism of the citizens of Khuzestan province was examined. In this regard, the polarization of the political tendencies of reformism and fundamentalism of the citizens during the 3 elections of the Islamic Republic of Iran (1997, 2005 and 2013) was designed and analyzed according to the amount of social capital. Data analysis was assisted by regression tests, F analysis, T test, and structural equation analysis in the form of SPSS and PlS- Smart software. The statistical population of this study was the citizens of Khuzestan province and the statistical sample of 5 cities had a population of more than 100,000 people. The necessary information was collected using a questionnaire and a possible multi-stage method. Then, to obtain the validity or validity of the data, the SVR criterion and the experimental criterion criterion were used as standard. Using the results of the study, it was found that the dichotomy of reformist and fundamentalist political tendencies is completely influenced by the amount of social capital in different areas of the statistical community and a significant relationship between this type of political leaning and social capital was confirmed according to demographic variables. . Also, the compass index of political leanings showed that the highest and lowest political affiliations affected by social capital were seen in the political tendencies of reformism and fundamentalism of the citizens of Khuzestan, respectively.
Machine summary:
در اين راستا، مسئله اصلي تحقيق اين خواهد بود که آيا قطب سنجي گرايشات سياسي اصلاح طلبي و اصولگرايي بر حسب ميزان سرمايه اجتماعي در انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران با در نظر گرفتن متغيرهاي جمعيت شناختي نظير جنس ، قوميت ، سن ، سکونت و شاخص پايگاه اقتصادي و اجتماعي تأثيرگذار است يا خير؟ از نظر پوتنام (٢٠١٠)، سرمايه در ابعاد مختلف علاوه بر پايين آوردن هزينه در عرصه هاي سياسي، باعث تقويت مشارکت سياسي و کاهش منابع خواهد شد، چون اين مقوله سياسي باعث رشد عقلانيت و منطق در حوزه سرمايه اجتماعي به شمار مي رود.
همچنين از نظر جها١و همکاران ) ٢٠١٨)، پرداختن به مفهوم سرمايه اجتماعي بر مدار گرايشات سياسي ، مي تواند ارزش هاي فردي و اجتماعي را خلق مي کند در اين زمينه سبک رفتاري رأي دهي شهروندان استان خوزستان ، براي کانديداي انتخاباتي دو طيف اصلاح طلبي و اصولگرايي در انتخابات رياست جمهوري در ٣ دوره انتخابات ١٣٧٦، ١٣٨٤ و ١٣٩٢ شناسايي گرديد تا جهت گيري و چگونگي علقه هاي سياسي بر حسب ميزان سرمايه اجتماعي مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد و مشخص شود که اين تعلقات سياسي دوگانه تا چه حد متأثر از متغيرهاي جمعيت شناختي نظير پايگاه اقتصادي و اجتماعي ، سن ، جنس ، قوميت و سکونت خواهد بود.
- نتايج تحقيق نشان داد که قطب سنجي گرايشات سياسي بر محور اصلاح طلبي و اصولگرايي در انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران در استان خوزستان ، طي سه دوره (١٣٧٦،١٣٨٤ و ١٣٩٢) متأثر از ميزان سرمايه اجتماعي است .
social capital and political participation in latin America.