Abstract:
جمهوری اسلامی ایران سعی کرده با استفاده از ابزار فرهنگی مختص خود، کشورهای منطقه و اسلامی را تحت تاثیر قرار داده و بهنوعی از آنها در گفتمان دیپلماسی فعال استفاده نماید. یکی از محیطهای جغرافیایی مهم و تاثیرپذیر برای ایران، کشور عراق میباشد. این کشور به دلیل ماهیت سیاسی، دینی و فرهنگی خود، قرابت خاص با ایران دارد. در طول تحولات تاریخی این کشور، اندیشمندان زیادی از جمله صدر و حکیم با تاثیرپذیری از فرهنگ و اندیشههای سیاسی ایران، نقش عمدهای در تحولات کشور خود ایفا کردند. دغدغه اصلی مقاله حاضر در قالب این سوال مطرح میشود که: نقش گفتمان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در عراق چگونه میباشد و از چه ابزارهایی بر جامعه هدف خود در عراق استفاده میکند؟ سعی گردیده با روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای به سوال فوق پاسخ داده شود. فرضیه اصلی که: باتوجه به قرابت بالای فرهنگی و مذهبی ایران و عراق، جمهوری اسلامی سعی کرده با استفاده از ابزار فرهنگی و اشتراکات دینی، نوعی گفتمانسازی مطلوب در جهت تحقق سیاستهای منطقهای خود ایجاد کند. به همین منظور محقق شاخصهای فرهنگی مشترک دو کشور را مورد تبیین و تحلیل قرار میدهد.
Machine summary:
دغدغه اصلی مقاله حاضر در قالب این سوال مطرح میشود که: نقش گفتمان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در عراق چگونه میباشد و از چه ابزارهایی بر جامعه هدف خود در عراق استفاده میکند؟ سعی گردیده با روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای به سوال فوق پاسخ داده شود.
پررنگ شدن این ابزار در دهههای اخیر و تغییرات سیاسی در عراق پس از سال 2003 میلادی فرصتهای جدیدی را پیشروی جمهوری اسلامی ایران قرار داده است تا به گسترش و تحکیم مناسبات خود با عراق پرداخته و هرچه بیشتر از قرابتهای فرهنگی دو کشور جهت تأمین منافع ملی بهره گیرد.
پررنگ شدن این ابزار در دهههای اخیر و تغییرات سیاسی در عراق پس از سال 2003 میلادی فرصتهای جدیدی را پیشروی جمهوری اسلامی ایران قرار داده است تا به گسترش و تحکیم مناسبات خود با عراق پرداخته و هرچه بیشتر از قرابتهای فرهنگی دو کشور جهت تأمین منافع ملی بهره گیرد.
در اختیار جمهوری اسلامی ایران، به نظر میرسد اندیشهها و دیدگاههای کلان کشور در بسیاری از جنبههای راهبردی و بنیادی عراق مانند موارد ذیل تأثیرگذار بوده است: 1- غلبه تفکر اصولی بر تفکر اخباریگری مذهبی در عراق، برای مباحث ایدئولوژیکی و فرهنگی؛ 2- القاء فرهنگ در قالب باورهای دینی در بطن جامعه و جنبشها و جریانات سیاسی؛ 3- سیر تحولات فکری براساس آموزههای اخلاقی؛ 4- دینپروری و افزایش ضریب اعتقادات در بطن جامعه؛ 5- پاسداشت ارزشهای و اصول اولیه جامعه؛ 6- ارتقاء جایگاه مرجعیت دینی و افزایش اعتبار آن؛ 7- اهمیت قرار دادن سنتها و آئینهای باستانی؛ 8- حمایت از سایر ملل منطقه در قالب جریانهای فرهنگی؛ 9- مقابله با جریانها و سازمانهای مخرب داخلی و خارجی در قالب مقاومت؛ 10- گسترش و تقویت فرهنگ ایثار و شهادت؛ 11- تأکید بر استقلال داخلی در تصمیمگیری و رهایی از سلطه استعمارگران؛ 12- تأکید بر حضور مردم در صحنههای مختلف فرهنگی و اجتماعی.