Abstract:
این مقاله در بررسی نقش تماشاگر در نمایش دینی،دو پرسش را مطرح میکند:تماشاگران چگونه از نمایش، تفسیر دینی ارایه میدهند و نمایشها چگونه تماشاگران را به سمت اهداف دینی خود رهنمون میشوند؟پاسخ به پرسش اول به دو مسأله دامن میزند:اول،تأثیر عاطفی نمایش بر روی تماشاگران و دوم تجزیه و تحلیل عقلانی و نقادانه از سوی مخاطب/منتقد.پاسخ به پرسش دوم مستلزم شناخت دستور زبان نمایش از جانب مخاطب و به کارگیری این دستور زبان به بهترین شکل از جانب هنرمند است.در اثر هنری عموما و نمایش دینی خصوصا،باور پذیر کردن صحنهها برای تماشاگر الویت دارد،به گونهای که شاید بتوان گفت حقیقت مانندی (verisimilitude) یا باور کردن هرآنچه روی میدهد،مسألهء اصلی آثار هنری-دینی است.نمایش از جهتی دیگر نیز بر تماشاگران خود تأثیر میگذارد:عمل/دیدن نمایش بسیار شبیه آیینهای پاگشایی در نزد مردمان نخستین است؛بنابراین نمایش دینی از طریق ایجاد نوعی شور و هیجان،احساسات نهفتهء آدمی را که ریشه در فطرت اصیل انسانی دارند،بیدار میکند؛احساساتی که همزمان،جاذبه و ترس توأمان،امور مینوی و قدسی انسان دیندار را به نمایش میگذارد.در واقع،نمایش دینی،نمایش برانگیخته شدن عواطف پاک انسانی است؛عواطفی که در دنیای متمدن،مادی گرا و ثروتمند امروز به باد فراموشی سپرده شده است.
Machine summary:
"نمایش دینی و نقش تماشاگر ابو الفضل حری(عضو هیأت علمی دانشگاه اراک-گروه زبان انگلیسی)-ایران چکیده این مقاله در بررسی نقش تماشاگر در نمایش دینی،دو پرسش را مطرح میکند:تماشاگران چگونه از نمایش، تفسیر دینی ارایه میدهند و نمایشها چگونه تماشاگران را به سمت اهداف دینی خود رهنمون میشوند؟پاسخ به پرسش اول به دو مسأله دامن میزند:اول،تأثیر عاطفی نمایش بر روی تماشاگران و دوم تجزیه و تحلیل عقلانی و نقادانه از سوی مخاطب/منتقد.
نمایش از جهتی دیگر نیز بر تماشاگران خود تأثیر میگذارد:عمل/دیدن نمایش بسیار شبیه آیینهای پاگشایی در نزد مردمان نخستین است؛بنابراین نمایش دینی از طریق ایجاد نوعی شور و هیجان،احساسات نهفتهء آدمی را که ریشه در فطرت اصیل انسانی دارند،بیدار میکند؛احساساتی که همزمان،جاذبه و ترس توأمان،امور مینوی و قدسی انسان دیندار را به نمایش میگذارد.
در واقع این گرایش به ارتباط میان مخاطب هنر و آفرینندهء آن اشاره دارد که قادر است اثری خلق کند که احساس عاطفی خواننده(و در اینجا تماشاگر نمایش دینی)را برانگیزاند.
در اثر هنری بهطور عموم و نمایش دینی به خصوص،باورپذیر کردن صحنهها برای تماشاگر در درجهء اول اهمیت قرار دارد،به گونهای که شاید بتوان عنوان کرد حقیقت نمایی (verisimilitude) یا باور کردن هرآنچه روی میدهد،مسأله و بحث اصلی آثار هنری است.
اسفندیاری(اسفندیاری،1383)سینمای دینی را از جهت تاثیر بر بیننده مورد بررسی قرار میدهد که با اندکی مسامحه در مورد نمایش دینی نیز صادق است: «سینمایی که بتواند نوعی شناخت شهودی به تماشاگر منتقل کند و این عالم شهودی عالمی دینی باشد،سینمایی کاملا دینی است؛یعنی با ارزشترین نوع نمایش دینی-از آن جهت که نمایش هنری است-شباهتی دارد به علم حضوری از هستی و تنه میزند به معرفتهای عرفانی."