Abstract:
با برآمدن جنبش دوم خرداد در ایران و رهبری این جنبش توسط روشن فکران دینی، مخالفان جنبش دائما روشن فکران دینی را متهم به عدم التزام دینی می نمودند. التزام به دین، همان مفهوم رایج در مطالعات جامعه شناسی دین است که اصطلاحا به آن میزان دینداری گفته می شود و روشن فکری دینی نیز حداقل یک نوع تلقی از دین یا نوعی قرائت رایج دینی محسوب می شود. که نوعی تجدد گرائی دینی است. این مقاله در صدد است تا در سطح وسیع تر و کلی تر، رابطه انواع قرائت های دینی - و نه یک قرائت خاص- را با میزان دینداری و ابعاد مختلف آن به صورت تجربی مورد بررسی قرار دهد. برای سنجش میزان دینداری از مدل گلاک و استارک و برای سنجش انواع قرائت های دینی از مدل ویلیام شپرد - که منطبق با کشورهای اسلامی و ایران است، استفاده شده است. جمعیت نمونه پژوهش را تعداد 707 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های دولتی تهران تشکیل می دهند که داده های آن از طریق پرسشنامه در بهمن و اسفند ماه 1386 گردآوری شده است. یافته های این پژوهش نشانگر آن است که نوع دینداری (قرائت دینی) دانشجویان با میزان دینداری آنها رابطه معنی داری در سطح 99% اطمینان، دارد. به این معنا که با افزایش یا کاهش میزان دینداری دانشجویان، نوع دینداری آنها نیز متفاوت می شود. از حیث ابعاد دینداری نیز مشاهده می شود که در ابعاد اعتقادی و تجربه دینی و پیامد دینی و مناسک، تفاوت عمده میان سکولارها و انواع دیگر دینداران است به تعبیر دیگر سایر دینداران از حیث ابعاد پیش گفته تفاوت معنی داری در التزام به دین ندارند.
Machine summary:
"محمد مجتهد شبستری تحت تأثیر این نوع نگرش تفسیری،آن را درباره متون دینی اسلامی،از جمله قرآن مطرح ساخته است،براساس چنین دیدگاهی مطرح میشود که در عالم انسان،واقعیتی به نام قرائت قطعی الإنطباق نداریم و همه قرائتها ظنی و اجتهادی است و همواره پیدایی قرائتهای جدید امکان دارد و از جهت منطقی،هیچ مانعی برای آن وجود ندارد(شبستری:1381:247).
همچنین دینداری مصلحتاندیش(سروش)،دینداری سنتی(ملکیان)،قرائت رسمی از دین(مجتهد شبستری)،دینداری سنتی(کدیور)و دینداری سنتگرایانه(ناب) شپرد که مبنای همگی آنها فقه سنتی و شریعت است و بر ابعاد مناسکی و ظاهری التزام دینی تأکید میگذارند،شباهت بسیار زیادی با یکدیگر دارند و نیز دینداری اسلامگرایی رادیکال شپرد که درواقع امر،نوعی دینداری ایدئولوژیک است،میتواند پوشاننده دینداریهای ایدئولوژیک ابراز شده در سایر نوعشناسیها باشد.
معمولا در مطالعات مربوط به دینداری فقط یکی از سطوح فوق مورد بررسی قرار میگیرد و عمدتا این مطالعات معطوف به سنجش میزان دینداری یا همان التزام دینی است ولی یک مسئله اساسی میتواند این باشد که آیا این دو سطح از دینداری که هردوی آنها هم از مقولۀ شناخت هستند،رابطهای با یکدیگر دارند یا خیر؟به عبارت دیگر رابطۀ هر نوع دینداری با التزام افراد به ابعاد دینی چگونه است؟این مسئله از آنجا برجستهتر میشود که با برآمدن جنبش دوم خرداد و اصلاحطلبی،سردمداران جنبش که حاملان نوع دینداری تجددگرایانه اسلامی هستند متهم به عدم التزام به ابعاد دینداری میشوند."