Abstract:
در کنار غزلسرایان سنّتی که غزلسرایی به شیوههای کهن را در دورة معاصر زنده نکه داشته و بر اسر
آن جرپانها و سبکهایی چون سبک عراقی, هندی وابشابین (تهرانی)! را رایج نمودهاند. گروهی از
غزلپردازان با ابتکارات خود راه نو و باب تازهای در غزلسرآیی معاصر گشودند. تحولات و نوآوریهایی
که غزل گویانی چون: منوچهر نیستانی.سیمین بهبهانی و حسین/منزوی, در عناصر مختلف غزل (ازقبیل
وزن. تخیّل, تصاویر و ...) پدید آوردند. به پیدایش انواع جدیدی از غرل انجامید و میتواند ضامن بفا و
ضمان حیات آن در حال و آینده گردد.
در این مقاله گوشههایی از نوآوریها و ابداعات. «منزوی» به عنوان یکی از پیشگامان و پیشاهنگان غزل
نو و عوامل و نشانههایی از این مسیرتازه و باب نو را در غزلهای او باز نمایانده میشود. از به
توضیح و تبیین آن دسته از مختصات صرفی, نحوی, بلاغی و موسیقایی که غزل او را از غزلهای سسنتی
متفاوت و به شعر نو مشابه میسازد . خواهیم پرداخت و به این نتیجه میرسیم که منزوی با برداشتنبرخی فید
حاکم بر ظاهر غزل ستّتی, در ساخت ظاهری غزلها تغییر ایجاد کرده و شکل آنها را با غزل ستی متضاوت
ساخته است.
The traditional poets tried to keep alive the traditional style of ode writing in the contemporary era and promoted some styles such as Araghi، Hindi and Tehrani. However، some others invented a new and modern style in the ode writing by their innovations. The evolutions and innovations which were created by some lyricists such as Manoochehr Neyestani، Simin Behbahani and Hossein Monzavi in the various elements of odes (language، weight، imagination، images، ….)، resulted in creating the various styles of odes. This may preserve them in the present time and the future.
Therefore، in the present study، the Monzavi's innovations and creations as one of the followers and adherents of the modern odes will be investigated. Meanwhile the factors and signs of this new method and style will be identified in his odes.
Thus، some factors such as grammatical، syntactical، eloquent and musical features which make his odes different from the traditional ones and similar to the modern poetries will be discussed.
Machine summary:
"مانند: امشب دلم از شیشه و اندوهت از سنگ است/سنگ تو را با شیشۀ بیطاقتم جنگ است(منزوی،1384،ص 25) کتاب عمر ورق خورد بار دیگر و در تو/به عاشقانهترین فصل این کتاب رسیدم (همان،ص 107) استعارههای مکنیه(با لکنایه)نیز در غزلهای منزوی غالبا تازه و بکر و در عین حال ساده و بدون ابهام است که اکثر قریب به اتفاق آنها در قالب تشخیص (Personoification) نمود یافتهاند.
در سالهای 1345 و 1346،من پارهای از این اوزان را آزمودم(چون نیما گفته بود که در شعر امروز،زبان باید به آهنگ زبان محاوره نزدیک باشد-(دکلاماسیون طبیعی کلام)- و نتیجهاش هم بد نبود»(منزوی،1387،ص 25) بهطور کلی،نوآوریهای منزوی در اوزان و بحور غزلها به دو شکل کلی نمود یافته است: 5-1-1-افزایش کمی اوزان شناخته شده:بیشتر نوآوریهای منزوی در این زمینه به صورت افزایش کمی بحر و وزنی است که از قبل رایج بوده و مورد استفادۀ سرایندگان قرار گرفته،و در واقع نوعی دخل و تصرف در اوزان موجود محسوب میشود نه ابداع و آفرینش.
تشبیهات کاملا نو و استعارههای بیسابقه نیز پرکاربردترین فنون بیانی است که منزوی با استفاده از آنها تصویرهای بکرو بدیع میآفریند و بدین وسیله پدیدهها و مفاهیم موردنظرش را تجسم و عینیت میبخشد،و از آنجا که او به تأسی و تبعیت از نیما و نیمایی سرایان،معتقد به وحدت موضوع و یکپارچگی محتوا در غزل است،از این فنون و آرایهها در ایجاد انسجام عمودی و افقی غزلهایش و در نتیجه تقویت موسیقی معنوی آنها به شایستگی بهره میگیرد."