خلاصة:
مسجد الازهر در سده دهم توسط خلافت فاطمی شیعهی اسماعیلی بنیان نهاده شد و بر پایهی موقوفات آن، مناصب تدریس در آن راهاندازی شد. این آغاز پیدایش مرکز معارف اسلامی بود که بعدها به صورت دانشگاه الازهرنمود پیدا کرد. این خاستگاه به همراه چند عامل دیگرــ مانند سنت پابرجای کثرتگرایی فرهنگی مصر، تحولات جغرافیای سیاسی که باعث شد قاهره از سدهی نهم تا یازدهم، مرکز جغرافیایی همگرایی علمای مسلمان باشد وهمچنین اصلاحات حکومتی الازهر در سدهی بیستم ــ در ظهور اسلام «الوسطیه» الازهر نقش مهمی ایفا نمودند. این مقاله به بررسی نحوهی پیش گرفتن اسلام الوسطیه و اهمیت آن در شکلدهی پیروان جهانی الازهر پرداخته است و کوشش میکند تا از دلایل استواری و پابرجایی الازهر در این راستا سخن بگوید.
ملخص الجهاز:
مدیریت کنونی این دانشگاه [3] آشکارا نشان از جایگاه بلند پایهی آن در صحنهی بینالمللی به عنوان «ندای روادار اسلام» دارد(مصاحبه، 2013) و گزینهای در برابر گرایشهای انحصارطلبانه و سختگیری پیوسته با سلفیگرایی ملهم از وهابیت، و نیز درستدینی (ارتدکس) و ستیزهگرایی مسلحانهی پیوسته با جنبشهای نمایندهی اسلام سیاسی مانند اخوان المسلمین، به مسلمانان سراسر جهان ارائه مینماید [4].
فتاوای این دانشگاه توجه علمای مسلمان و نیز دیگر مومنان را از سراسر جهان به خود جلب مینماید[5]؛ سران دولتهای غربی برای جلب حمایت از سیاستهایی که در قبال جوامع مسلمان در کشورهایشان پیاده میکنند به آن روی میآورند؛ و موسسات اسلامی کشورهای بیشماری مانند مالزی، برنامه آموزشی آن را برمیگزینند.
توانمندی داخلی و بینالمللی الازهر اگرچه الازهر به عنوان مرکز آموزش اسلامی برخوردار از موقوفات، استقلال خود را در طی نه سده حفظ کرده [6]، اما این دانشگاه امروزه دانشگاهی ملی است که مدیریت آن را دولت مصر در دست دارد و شیخ الازهر- بلند پایهترین مقام این دانشگاه- منصب وزارت را عهدهدار است.
سرانجام اینکه یکی از مهمترین نشانههای پیروی مسلمانان سراسر جهان از الازهر، چه در مصر و چه برون از مرزهای این کشور، تصمیم دولت مصر در راستای ملی کردن آن و نیز کوششهای حکومتهای غربی در دهههای اخیر در کسب مشروعیت برای سیاستهای جنجال برانگیزی است که در قبال اقلیتهای مسلمان خود پیش گرفتهاند.
چنانکه زقال نیز در اثر مهم خود در مورد الازهر خاطرنشان ساخته که الازهر با فراهم آوردن مأمنی برای این گفتمانهای گوناگون توانسته است از یک سو جایگاهی بیطرف میان اسلام رادیکال و سیاسی داشته باشد و از سوی دیگر اسلامی را ارائه کند که از سوی حکومت تعریف شده است ( Malika Zeghal, 2010p.