خلاصة:
«همجنسگرایی» در داوری اخلاقی ناروا دانسته میشود و به تبع در قانونگذرای میتواند
جرمانگاری شود؛ اما چندی است که در نقاط مختلف جهان برای تجویز قانونی این رفتارء
بد سوی ابطالل براهین اخلاقی رو آوردهاند. نوشتار حاضر براساس واکاوی آموزة «قانون
استفاده از منابع حکمت اسلامی به دفاع از صغرای برهان» یعنی «غیرطبیعی» بودن
رفتار همجنسگرایانه میپردازد. اصلیترین نقریر برای طبیعی شمردن همجنسگرایی,
توجه به رویکرد «غایتگرایانه» ارسطویی و دفاع از ایدة «تعدد» کارکردها است؛ لیکن از
نظر فلسفه اسلامی, سلسلة کارکردها به مثابة «کمالات»» در نهایت تنها به «یک» کمال
ختم میشوند و براساس آموزة سنخیت. لازم است هر کارکرد. با کارکرد نمهایی دارای
سنخیت باشد. بنابراین کمال قوة جنسی انسان» حفظ نوع است.
ملخص الجهاز:
سؤال اصلی از این قرار است که آیا همجنسگرایی، به معنای عمل جنسی با همجنس، براساس نگرش عقلانی و فلسفیِ اسلام، امری غیراخلاقی و به لحاظ حقوقی غیرمجاز است؟ به نظر میرسد پاسخ به این پرسش در گرو بررسی احکام عقل مربوط به حکمت عملی اسلام و براساس قانون طبیعی عقلی، رفتار جنسی با همجنس قبیح خواهد بود؛ اما در جهت تبیین هر چه بهتر سؤال، باید به چند نکته مقدماتی برای روشن شدنِ مفهوم «گرایش به همجنس» توجه شود: 1.
پس بدیهی است که برای نقد و بررسی ادعاهای مطرح شده از سوی این نظریه، لازم است صحّت و سقم استدلالهای اندیشمندان اسلامی، به ویژه فیلسوفان مورد بازنگری قرار گیرد و نشان داده شود آیا ادعای نقصان در آنها صحّت دارد یا خیر؟ به همین دلیل، نگارنده میپذیرد که جای خالی هر رویکرد دیگر در نقد دیدگاه طرفدارانِ همجنسگرایی، اعم از دروندینی یا بروندینی محفوظ بوده و اساساً نگارنده درصدد پاسخگوییِ همه جانبه به مسئله نیست.
اگر بگوییم همجنسگرایی به دلیل آن که از حیوانات سر نمیزند، برای انسان نیز غیرطبیعی است، ارتباط بین مقدمۀ اول با دوم متزلزل میشود؛ چرا که براساس این معنا، هر عملی که در میان حیوانات وجود داشته باشد، باید اخلاقاً هم صحیح باشد؛ در حالی که با قطعیت نمیتوان چنین ایدهای را تجویز کرد؛ چنانکه صفت «درندهخویی» در حیوانات هست؛ ولی یقیناً جامعه انسانی آن را برنمیتابد.
حال، مبتنی بر مسئله نوشتار حاضر، یعنی جستوجوی قانون طبیعی در گرایش به همجنس، به دلیل آن که دستگاه تناسلی بهعنوان ابزار قوۀ مولّده و شاخهای از قوای نفس نباتی، موضوع تمایلات جنسی است؛ لازم است احکام عقل عملی دربارۀ این قوه روشن شود.