خلاصة:
طی سالهای اخیر کوچکسازی بهعنوان راهبردی مدیریتی مبدل شده است تا مدیران به پندارخویش به عملکرد مالی مطلوب دست یابند؛ غافل از اینکه تأثیرات منفی معنوی و مادی آن را نادیده گرفته و فقط صرفهجوییهای ناشی از هزینههای حقوق و دستمزد را مدنظر قرار میدهند. این درحالی است که کاهش نیروی انسانی به ناهنجاریهای اجتماعی منجر شده و صرف نظر از تأثیرات منفی بر روحیه دیگر کارکنان باقیمانده، آشفتگی مالی را برای شرکت به ارمغان میآورد. وجود آشفتگی و پریشانی مالی، خود یکی از عواملی است که مدیران را به سمتوسوی کوچکسازی متمایل میکند. هدف این مطالعه بررسی مدیریت بحران در وضعیت اضطراری شرکت در راستای بررسی نقش کوچکسازی نیروی کار در بحران مالی شرکتها است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. بازه زمانی پژوهش سالهای 1396 ـ 1387، است. حجم نمونه بر اساس روش حذف نظاممند 175 شرکت است. باتوجه به موهومیبودن متغیر وابسته، روش پژوهش الگوی رگرسیون لجستیک است. نتایج نشان داد که کوچکسازی نیرویکار، بحران مالی را برای شرکت طی دورههای آینده بهدنبال میآورد.
Downsizing has recently turned into a management strategy for managers to achieve a so-called desired financial performance. However, its spiritual and material negative effects have been ignored and only the costs savings in salaries and wages have been taken into account. While reduction of human resources leads to social anomalies and, putting aside the negative effects on the morale of the remaining employees, brings financial turmoil to the company. Meanwhile, financial turmoil and distress are factors that lead managers to downsize. This study is aimed at investigating crisis management in the emergency situations of companies to explore the role of labor reduction in corporate financial crises. The statistical population of the study includes all companies listed on Tehran Stock Exchange during 2008-2017. The sample size contains 175 companies based on the removal sampling method. Due to the imaginary nature of the dependent variable, the research follows a logistic regression model. The results indicated that downsizing of the workforce results in financial crises for companies in future.
ملخص الجهاز:
در مقابل ، پژوهشهايي همچون جورج 11 (٢٠١٤) و لوين و همکاران ١٢ (٢٠١٠) نشان ميدهد که صرف نظر از موقعيت مالي شرکتها، سازمانها تمام تلاش خود را در راستاي کوچک سازي کارکنان ، و ساختارهاي شرکت را دوباره راه اندازي ميکنند تا جايگاه کارآمدتري را براي شرکت خود ايجاد نمايند؛ ولي با وجود اين پژوهش ها در زمينه کوچک سازي، شواهد ضد و نقيضي در پژوهشهاي خارجي نسبت به سودمند و يا زيانمندبودن کوچک سازي يافت ميشود و نتايج يافته ها متفاوت است .
الگو و فرضيه فرضيه پژوهش به اين شرح است : فرضيه : کوچک سازي نيروي کار، بحران مالي را براي شرکت طي دوره هاي آينده به دنبال ميآورد.
الگوي آزمون فرضيه پژوهش به شرح رابطه ١ است : رابطه (١) Crisisit=αo+B1DoWnsiZingit-1+B2ROEit+B3LEVit+B3CLit+Eit که در اين رابطه : Crisis: بحران مالي Downsizing: کوچک سازي ROE: بازده حقوق صاحبان سهام LEV: اهرم مالي CL: نقدينگي Size: اندازه شرکت ε: خطاي الگو است متغيرهاي پژوهش بحران مالي (Crisis): به اين دليل که نتايج اين پژوهش نسبت به ديگر پژوهشهاي حوزه آشفتگي مالي متفاوت باشد از شاخص بحران مالي محاسبه شده توسط پورحيدري و 107 کوپاييحاجي (١٣٨٩) استفاده شد تا به طور دقيق بحران مالي شرکتهاي ايراني را پيش بيني کند.
An examination of the impact of organizational downsizing and discrimination activities on corporate social responsibility as measured by a company’s reputation index.
The effect of downsizing on the financial performance and employee productivity of Korean firms.
The impact of downsizing on the corporate reputation for social performance.