خلاصة:
ایران با توجه به شرایط جغرافیایی و تاریخی و نیز به لحاظ ساختاری و ذاتی مشتمل بر انواع شکافها و تفاوتهای اجتماعی، قومی و مذهبی است بنابراین حضور و وجود ملموس اقوام، اقلیتها، اقشار و خرده فرهنگهای متنوع انواع تمایزات، تفاوتها و تفکیکها در آن به وجود خواهد آورد. با هدف بررسی فشارهای قومیتی در شرایط بحرانی با استفاده از روش پژوهش عامل محور که مبتنی بر طرح پیش نویس میباشد، که شرایط و عوامل مؤثر بر موضعیت را تشریح میکند طراحی شده است. هرکدام از نهادهای موجود را که روابط داخلی و ساختارهای تعاملی، ویژگیها و قواعد جدیدی برای قومیت ایجاد کرده بودند شناسایی و بررسی تئوریک صورت پذیرفت، یافتههای این پژوهش نشان دادند در بین عوامل مختلف نمیتوان از اثر سیاستهای قومی که دولتهای مختلف در بروز و تنش بین اقوام و حکومت مرکزی و یا پذیرش نظام مستقر از سوی اقوام چشم پوشی نمود، در واقع هر زمان که دولتها توانستند سیاستهای قومیشان را هژمونیک سازند، بیتردید در بین اقوام نوعی اراده مثبت برای حفظ نظام سیاسی مستقر و نوعی تعلق نسبت به هویت و همبستگی ملی شکل خواهد گرفت که به همبستگی ملی منجر خواهد شد.
Due to its geographical, historical, structural and inherent conditions, Iran includes all kinds of social, ethnic, and religious gaps and differences, so the tangible presence of various ethnicities, minorities, strata and subcultures in all kinds crate distinctions, differences and divisions. Aimed at investigating ethnic pressures in critical situations using a factor-based research method based on a draft plan, the conditions and factors affecting the situation can be described. Each of the existing institutions that had internal relations and interactive structures, new features and rules for ethnicity were identified and theoretically examined. The findings of this study showed that among the various factors cannot ignore the effect of ethnic policies by different governments in Ethnic groups and the central government or the acceptance of the established system by the ethnic groups. In fact, whenever governments were able to hegemonic their ethnic policies, there would undoubtedly be a positive will among the tribes to maintain an established political system and a sense of belonging to national identity and solidarity that would lead to national solidarity.
ملخص الجهاز:
فصلنامه مديريت بحران و وضعيت هاي اضطراري سال سيزدهم ، دوره جديد، شماره ٣، پاييز ١٤٠٠: ٣٢ ـ ٠٧ عوامل مؤثر بر بحران قوم مداري در تضعيف همبستگي ملي (يک مدل سازي نظري در شرايط بحراني جوامع شهري ) ميلاد پوررجبي علي اکبر مجدي تاريخ دريافت : ١٣٩٩/٠٣/١٣ تاريخ پذيرش : ١٤٠٠/٠٨/١١ چکيده ايران با توجه به شرايط جغرافيايي و تاريخي و نيـز بـه لحـاظ سـاختاري و ذاتـي مشـتمل بـر انـواع شکاف ها و تفاوت هاي اجتماعي، قومي و مذهبي است بنابراين حضور و وجود ملموس اقوام ، اقليت ها، اقشار و خرده فرهنگ هاي متنوع انواع تمايزات ، تفاوت ها و تفکيک هـا در آن بـه وجـود خواهـد آورد.
در اين راستا در اغلب تعاريف مربوطه در ادبيات جامعه شناسي سياسي چنين ذکر شده که براي اينکه همبستگي ملي به وجود آيد بايستي که شـمار قابـل تـوجهي از شـهروندان حس هويت بخشي خود را از يک ملت بگيرند (سيدامامي، ١٣٧٧؛ بشيريه ، ١٣٨٢)، حسـي که جايگزين هويت بخشي از سوي گروه هاي قومي، مذهبي و فرهنگـي مـيشـود، سـبب کسب نوعي آگاهي سياسي ميگردد، باعث ميشود که شهروندان از ارزش ها و هنجارهاي مشترکي برخوردار شوند به گونه اي که نگرش مطلوبي در بين افراد متعلـق بـه گـروه هـاي مختلف نسبت به ابراز و نمايش رفتارهاي انسجام بخش به وجود آيد.