خلاصة:
یکی از روشهای دشمن برای تخریب اسلام، فرقه سازی و تشدید اختلافات در میان مذاهب اسلامی است. تشکیل گروههای تکفیری وهابی و همزمان، حمایت از تندروهای شیعه، مانند فرقه صرخی، ازجمله اقداماتی است که کشورهای غربی در راستای سیاستهای ضداسلامی خود دنبال میکنند. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی و مطالعه کتابخانهای و با هدف معرفی و نقد شخصیت و افکار محمود صرخی نگارش شده است. بررسیها نشان داد که صرخی از لحاظ خانوادگی و اخلاقی، شخصی مطرود است. وی از نظر سیاسی وابسته به حزب بعث عراق بوده و خیانتهای متعددی در پرونده خود دارد. وی از جهت علمی روحانی نمایی کم سواد و بدون سابقه علمی و تحصیلی پیوسته است؛ ازاین رو هرچند اندیشههای او قابل توجه نیست؛ اما برای شناخت بیشتر شخصیت و جریان انحرافی او مطالبی بیان شده است.
One of the enemy's methods to undermine Islam is sectarianism and exacerbating conflicts among Islamic sects. The formation of Takfiri and Wahhabi groups, along with support for Shia extremists such as the alSarkhi sect, are among the measures pursued by Western countries in line with their anti-Islamic policies. This research, conducted using a descriptive-analytical methodology and library research, aims to introduce and critique the personality and ideas of Mahmoud Sarghi. The investigations have revealed that al-Sarkhi is a socially and morally undesirable individual. Politically, he is affiliated with the Ba'ath Party in Iraq and has a record of multiple betrayals. He lacks proper religious education and has no scholarly or academic background, which undermines the significance of his ideas. However, to gain a better understanding of his personality and deviant movement, some information has been provided.
ملخص الجهاز:
به گزارش این پایگاه، یک سال بعد، از پاکستان به عراق بازمیگردد و نام خود را «شیخ محمود التمیمی» میگذارد؛ پس از آن عمامه سفیدی به سر کرد و ملقب به شیخ محمود شد؛ پس از مدتی نیز عمامه سیاه به سر نموده و نام محمود الصَرخی را برای خود انتخاب کرد؛ پس از مدتی به سید محمود الحسنی تغییر نام داد و به مردم میگفت که او، شخصِ سید الحسن الخراسانی است که امام زمان# را میشناسد.
دفتر صَرخی در هفتم شوال ۱۴۳۲ق بیانیهای رسمی صادر کرد و در آن بهطور مستقیم مدعی شده بود که صَرخی با امام زمان# دیدار داشته و دستوراتی برای چگونگی فعالیت دریافت کرده است.
ناگفته نماند، بررسیهای انجام شده در مورد کتابها، تألیفات و دستنوشتههای صَرخی نشان میدهد که او نهتنها برای اعلم بودن در مرجعیت دارای صلاحیت نیست، بلکه اصلاً مجتهد نیست و کمترین اطلاعات در زمینه علوم دینی را ندارد؛ زیرا مطالعه نوشتههای وی نشان میدهد که او بسیاری از مطالبش را بهطور کامل و صددرصد از کتب دیگر علما و مراجع بهویژه حضرت آیتالله سید ابوالقاسم خویی( به سرقت برده است.
العربیه با این ادعا که عناصر صَرخی خواستار «تشکیل حکومت مذهبی شیعه در عراق هستند که بر اساس اصل ولایتفقیه باشد»، در همان زمان گزارش داده بود «بزرگترین تهدیدی که متوجه بغداد است، از جنوب است...
صَرخی در سال ۲۰۱3م نیز مدعی شده بود که امام زمان# شخصاً به وی «دستور داده که سر نوری المالکی [نخستوزیر اسبق عراق] و مقتدی الصدر [رهبر جریان صدر] را قطع کند».