Abstract:
انقلاب یکی از پدیده های سیاسی است که موجب دگرگونی شدید و اساسی در جامعه می شود. اینکه انقلاب دقیقا چیست و موضوع آن کدام است مورد اختلاف شدید صاحبنظران انقلابها است و نه تنها تعریف جامع و مانعی در این زمینه ارائه نشده است که مورد اتفاق نظر آنان باشد بلکه درباره زمینه ها و عوامل وقوع و پیامدهای آن نیز اختلاف وجود دارد. دامنه این اختلاف بیشتر به دلیل گستردگی و پراکندگی اطلاعات مربوط به انقلابها است که کار طبقه بندی آنها را دشوار می سازد و تمایلات و ایده های مختلفی که در هر مکان و زمان مختلفی باعث طرح خواسته های انقلابی می گردد. این مقاله در تلاش است تا ضمن بررسی آراء و نظرات صاحبنظران انقلابها درباره تعریف، موضوع و زمینه های بروز انقلاب، اشکالات تحلیل نظری را برشمرده و راهکار جدیدی درباره مفهوم سازی پدیده انقلاب و چارچوب نظری این مطالعه ارائه نماید.
Machine summary:
درست است که انقلاب ابتدا در ذهن یک فرد خطور میکند و در درجه اول در آرزوی تحول درونی یک جامعه است اما از آنجا که به این اندازه اکتفا نکرده بلکه در پی تغییر معیارها و ارزشهای میان دیگر دولتها با مردمشان و حتی ماهیت مرزهای دولتی و نظام بینالمللی که خود سالها جزئی از آن بودهاند میباشد میتواند زمینة تغییر وضع موجود در نظام بینالمللی را نیز فراهم کند.
) تدا اسکاچپول که علل و پیامدهای انقلابهای اجتماعی فرانسه و روسیه و چین را مطالعه کرده است چنین نتیجه میگیرد که «فشارهای شدیدی که کشورهای توسعه یافتهتر از خارج وارد میساختند» برای «سرنگونی دستگاه اداری و نظامی» حکومتهای قدیمی تعیین کننده بود (Ibid, 154) و پیامدهای آنها نیز علاوه بر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی موجود، «ساخته و پرداخته» شرایط بینالمللی بود که در درون آن رهبری انقلابی برای بازسازی، تحکیم و استفاده از قدرت دولتی نبرد کردهاند.
نتیجه از میان تعاریف مختلفی که درباره انقلاب شده است می توان تعریفی را در یک طرح چارچوب نظری مورد استفاده قرار داد که مطابق با سرنگونی خشونتبار یک حکومت یا نظام که به هدف ایجاد تحولات دور از انتظاری در بنیانهای اجتماعی باشد استوار است و همچنین بر زمینهها، اسباب و عوامل بروز انقلاب و چالشهایی که پس از پیروزی آن برای تحقق آرمانهای خود مواجه گردیده تأکید کند.