Abstract:
شاید بتوان گفت تحولات اخیر در جهان عرب که با نامگذاریهای مختلف معنا و مضمون متفاوتی پیدا کرد، تنها در کشور تونس در شکل گذار نسبی به دموکراسی ، موفقیت مردم این کشور را در فروپاشی رژیم غیردموکراتیک به نمایش گذاشت . بازگشت اقتدارگرایی نظامی در مصر، رقابت ها و منازعات سیاسی و نظامی در لیبی و یمن در وضعیتی است که تونس اولین و تنها کشوری است که مرحله گذار به دموکراسی را با افت وخیز تجربه کرده است . گذار به دموکراسی سه مرحله دارد: اول ، زمینه های فروپاشی نظام غیردموکراتیک ؛ دوم ، استقرار دموکراسی و دوران پس از فروپاشی (دموکراسی حداقلی )؛ و سوم، تحکیم و تثبیت دموکراسی (دموکراسی حداکثری ). در این مقاله ابتدا زمینه ها و عوامل گذار به دموکراسی در دو سطح ساختار سیاسی یا حکومت و ساختار اجتماعی و جامعه بررسی می شود. سپس به تبیین و تحلیل تحولات در دوران استقرار دموکراسی و شرایط دموکراسی حداقلی پرداخته شده و در پایان، روند تحولات دموکراسی پس از استقرار و شروع تحکیم و تثبیت در تونس بررسی شده است . پرسش اساسی این مقاله این است که زمینه ها و عوامل فروپاشی رژیم غیردموکراتیک و گذار تونس به دموکراسی حداقلی چیست ؟ مفروض مقاله حاضر این است که با نظریه های گذار به دموکراسی می توان تحولات سالهای اخیر تونس را تشریح کرد. یافته های این مقاله نشان می دهد تونس با فروپاشی نظام غیردموکراتیک و استقرار دموکراسی حداقلی توانسته است به سمت تثبیت ، قدم بردارد و همراهی ارزشهای اسلامی و دموکراتیک در قانون اساسی جدید تونس ، راه بازگشت اقتدارگرایی از نوع سکولار یا مدعی دین را مسدود کرده است . تصویب قانون اساسی دموکراتیک، انتخاب اعضای پارلمان و ریاست جمهوری بر مبنای این قانون، نفی دخالت نظامیان در سیاست و برابری حقوق زن و مرد ازجمله نشانه های توفیق نسبی تونس در گذار به دموکراسی حداقلی است .
Machine summary:
"این مقاله با روش اسنادی با رویکرد مطالعه موردی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی درصدد است با پاسخ به این پرسش ها روند گذار به دموکراسی حداقلی را در تونس بررسی کند؛ عوامل و زمینه های فروپاشی نظام غیردموکراتیک در تونس چیست ؟ تحولات پس از فروپاشی حکومت غیردموکراتیک تونس ، یعنی دوران استقرار دموکراسی (حداقلی ) با ملاکهای معین همچون: انتخابات و مشارکت سیاسی ، قانون اساسی ، شکل گیری دولت موقت و سازماندهی اولیه و غیره چگونه تبیین می شود؟ فرض ما در این پژوهش بر آن است که برخلاف دیگر تحولات دیگر کشورهای خاورمیانه در سالیان اخیر (که شاید بر مبنای دموکراتیزاسیون نتوان تحلیل مناسبی از این تحولات به دست داد) رویدادهای سالهای اخیر تونس با این الگو قابل تحلیل است .
مشکلات و چالش های دولت انتقالی شامل موارد زیر بود: کشمکش میان احزاب چپ و سکولار با حزب حاکم و دولت ائتلافی به رهبری جنبش اسلامگرای النهضه تونس که با ترور شکری بلعید و محمد براهیمی ، از سردمداران حزب چپ گرایان، این روند تشدید شد؛ تشکیل جنبش تمرد جوانان و به راه افتادن اعتراضات خیابانی و شورشها و اعلام ناتوانی دولت در کنترل ناامنی و تصدی امور؛ تعطیل شدن مجلس مؤسسان به مدت ٥ ماه و متوقف ماندن وظیفه اصلی مجلس ، یعنی تدوین قانون اساسی ؛ ناتوانی دولت در پاسخگویی به مطالبات اقتصادی، کاستن از مشکلات بیکاری و فقر، محرومیت زدایی از مناطق فقیر و عقب نگه داشته شده در دوران دیکتاتور پیشین ؛ وجود تندروهای سلفی و ناامن شدن اوضاع داخلی ؛ فشارهای خارجی و دخالت های کشورهایی مانند فرانسه و امریکا."