Abstract:
چکیده:تمرکز مقاله حاضر بر روند ژئوپلیتیک منطقه و روابط ایران و عربستان از سال 2003 تاکنون است. سوال اصلی بر این مبناست، چرا روابط ایران و عربستان در روند ژئوپلیتیک منطقهای سیر بنبست و تقابلی پیدا کرده است؟ مدعای اصلی آن است، با اشغال عراق، تضعیف قدرت متوازن کننده و روی کار آمدن دولت شیعی، فرآیند دوقطبیسازی هویتی/موقعیتی منطقه خلیج فارس قوت گرفت. این فرایند پس از تحولات جهان عرب 2011 با گسست ائتلافهای منطقهای/ فرامنطقهای، خلاء قدرتی در ژئوپلیتیک منطقه ایجاد کرد. در این روند گذار و سیالیت نظم منطقهای، با فعال شدن بسترها و عناصر سیاسی/ هویتی ژئوپلیتیک منطقه، دوگانههای راهبردی "مهار و توازنسازی"مبتنی بر مکانیسمهای سهگانه ائتلافسازی، جنگ نیابتی و همچنین رقابت ژئواکونومیکی از طرف ایران و عربستان به مثابه دو هژمون رقیب منطقهای تعقیب میشود. دو کشور همواره در تلاشند، با قدرتافکنی و اثرگذاری بر فرایندها و عناصر چندگانه ژئوپلیتیکی، امنیت منطقهای را کنترل و الگوی نظمسازی مطلوب خود را بازطراحی کنند. نهایتاً اینکه روش انجام مقاله حاضر بر اساس روش توصیفی و تبیین علی/تحلیلی است و شیوه گردآوری دادهها نیز از طریق کتابخانهای، استفاده از مجلات، مقالات و منابع اینترنتی میباشد.
This article will focus on the geopolitics of the region and the relations between Iran and Saudi Arabia from 2003 to the present.The main question is on this basis، because relations between Iran and Saudi Arabia in the regional geopolitical stalemate and opposition has found garlic?Its main claim،With the occupation of Iraq، undermining the balance of power and the emergence of the Shiite government،Bipolar process identity / location was strong in Persian Gulf Regional .This process after developments in the Arab world in 2011 by breaking coalition of regional / trans-regional. power vacuum in the region's geopolitics.In the process of transition and fluidity regional order، with the activation of contexts and political elements / identity geopolitics of the region،The dual strategy of "checks and balances" is based on the triple coalition-building mechanism، the proxy war on behalf of Iran and Saudi Arabia as well as geoeconomic competition between rival regional hegemon pursued.The two countries have been trying، with power projection and influence the process and multiple elements geopolitical، regional security and control desired pattern of your order will be redesigned.Finally، the method of the present article is based on descriptive and explanatory causal / analytical and Methods of data collection are through the library، use of journals، articles and Internet resources
Machine summary:
پرسش اصلی بر این مبناست، چرا روابط ایران و عربستان در روند ژئوپلیتیک منطقهای سیر بنبست و تقابلی پیدا کرده است؟ مدعای اصلی آن است، با اشغال عراق، تضعیف قدرت متوازن کننده و روی کار آمدن دولت شیعی، فرآیند دوقطبیسازی هویتی/موقعیتی منطقه خلیجفارس قوت گرفت.
در همین راستا، این پژوهش برای فهم بهتر، پرسش محوری خود را اینگونه طرح میکند: چرا روابط ایران و عربستان در روند ژئوپلیتیک منطقهای سیر بنبست سیاسی و تقابل هویتی پیدا کرده است؟ 2-1- یافتههای پژوهش در مسیر پاسخ به پرسش بنیادین فوق، لب کلام یافتههای پژوهش در قالب سه گزاره تحقیقاتی و ارائه نمودار شماتیک منعکس میشود.
(Ekhtiari Amiri,2011:246-250) فروپاشی دولت افغانی محمد نجیب الله در آوریل 1992 و شروع جنگ داخلی در افغانستان، علیرغم نگرانیها از نفوذ ایران در منطقه، عربستان بر این باور بود، که تهدید گروههای افراطی القاعده/ طالبان نسبت به جنبش سیاسی شیعی خطرناکتر است؛ بنابراین، کنترل و مهار آنها بهمثابه «تهدید مشترک» منجر به همکاری در حوزه امنیتی شد، اما این بدان معنی نبود که همه مسائل بین دو طرف حل شده است، زیرا دو حکومت با دو ایدئولوژی متفاوت نمیتوانستند نسبت به هم اعتماد داشته باشند.
(Corbeil amp; Amarasingam,March 31,2016: 4) با پیشروی حوثیها و تصرف صنعا، فرار رئیسجمهور مستعفی یمن به دامان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، با اتهام ایران در حمایت از حوثیها، جبهه نزاع ژئوپلیتیک دیگری شکل گرفت و جنگ سرد فرقهای را قوت بخشید؛ بنابراین، عربستان با مداخله مستقیم نظامی و تداوم حضور واکنشی تهاجمی در برابر نفوذ رو به افزایش ایران، از یکسو درصدد است، چالشی برای قدرت/امنیت ملی و نفوذ منطقهای آن کشور نباشد و بتواند توازن قدرت را در منطقه حفظ کند.