Abstract:
فطحیه ، باورمندان به امامت عبداللّه بن جعفر فرزند امام صادق و واقفه ، توقّف کنندگان بر امامت امام موسی کاظم می باشند.
تحقیق حاضر پس از معرفی اجمالی این دو فرقه ، به بررسی نحوه تعامل علّامه حلّی فقیه نامدار دوازده امامی، با روایات فقهی ایشان می پردازد. در این راستا، آشکار می شود که علّامه ، به شیوه ای یکسان با روایات فقهی فرقه های انحرافی مواجه نشده است بلکه اگر محتوای روایت با دیدگاه فقهی مقبول او سازگاری نداشته است، بر فساد مذهب راوی، انگشت نهاده و بر سند روایت طعن زده است اما اگر محتوای روایت با دیدگاه فقهی او سازگار بوده ، فساد مذهب راوی را در خور اعتنا ندانسته و بر وثاقت و راستگویی راوی در مقام نقل روایت تکیه کرده است. بدینسان، طعن علّامه حلّی به روایات فقهی فرقه های انحرافی به عدم مطابقت محتوای آن روایات با دیدگاه فقهی مقبول او باز می گردد و انگشت نهادن بر فساد مذهب راوی، یکی از توجیهات کنار نهادن روایات مخالف شده است.
Machine summary:
تحقیق حاضر، پس از معرفی اجمالی این دو فرقه، به بررسی نحوه تعامل علّامه حلّی فقیه نامدار دوازده امامی، با روایات فقهی ایشان میپردازد و آشکار میشود که علّامه، به شیوهای یکسان با روایات فقهی فرقههای انحرافی مواجه نشده است، بلکه اگر محتوای روایت با دیدگاه فقهی مقبول او سازگاری نداشته است، بر فساد مذهب راوی، انگشت نهاده و بر سند روایت طعن زده است؛ اما اگر محتوای روایت با دیدگاه فقهی او سازگار بوده، فساد مذهب راوی را در خور اعتنا ندانسته و بر وثاقت و راستگویی راوی در مقام نقل روایت تکیه کرده است.
بیشتر شیعیان متأخر دوازده امامی معتقدند که راویان فرقههای فطحیه و واقفه به دلیل انحراف از نظام استاندارد امامت، بر طریقی ناحقّ و ناصواب قدم نهادهاند و نمیتوان آنها را شیعیانی خودی به شمار آورد؛ اما به نظر میرسد که در قرون دوم و سوم، این سنخ مرزبندیها در میان شیعیان، به شدت و شفافیت قرون بعد نبوده است؛ چنانکه فی المثل عبداللّه بن بکیر فطحی مذهب است، اما در رجال الکشّی آمده است که جماعت شیعه بر صحیح دانستن آنچه نسبتش به او صحیح است، اتفاق نظر دارند.
4 حلّی در نقد این روایت، صحت آن را منع میکند و بیان میدارد که «علی بن حمزه» واقفی است و ابن غضایری او را لعن کرده و گفته است وی پس از ابی ابراهیم [: امام هفتم علیهالسلام] در دشمنی با امام بعد، سرسختترین مردم بود.