Abstract:
تبیین نقش علم کلام در حل مسائل کاربردی و نشاندادن پیامدهای نظریههای کلامی، از ضرورتهای مباحث الهیاتی در جامعه امروزی است و ازاینرو هدف این مقاله، تبیین پیامدهای کاربردیِ نظریه تجسّم اعمال به عنوان یکی از نظریههای فلسفی - کلامی است. در این نوشتار به بررسی این مسئله پرداختهایم که نظریه تجسّم اعمال چه تأثیری در حل مسائل الهیاتی بهویژه مسئله معاد دارد؟ یافتههای این پژوهش که با روش تحلیلی و استنادی انجام شده است، نشان میدهد که تبیین معاد جسمانی، عدالت الهی و تناسب جرم و جریمه، خلود در بهشت و دوزخ، هویت صحیفه اعمال، آموزه مسخ، و اقتدار مهربانانۀ خداوند در مسئله عذاب اخروی از جمله مباحثی هستند که نظریۀ تجسّم اعمال در موجّهسازی و ارائه تبیین معقول از آنها نقش بسزایی داشته است.
A requirement for theological discussions today is to account for the role of kalām (Islamic theology) in solving practical problems and to show the consequences of theological theories. This article seeks to account for practical consequences of the theory of the embodiment of actions as a philosophical-theological theory. In this article, I tackle the question: How does the theory of the embodiment of actions impact the solutions to theological problems, particular the problem of resurrection? By adopting an analytic-library method, I show that this theory plays a crucial role in justifying and rationalizing doctrines such as bodily resurrection, divine justice, crime-punishment proportionality, eternal life in the Heaven and the Hell, the nature of the book of actions, metempsychosis, and God’s kindly power in afterlife punishments.
Machine summary:
مخالفان نظریۀ تجسّم اعمال برخی همچون فخر رازی در تفسیر آیاتی مانند «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً؛ روزی که هر کس آنچه از نیکی انجام داده است حاضر مییابد» (آل عمران، 30)، معتقدند ممکن نیست خود عمل حاضر شود؛ بلکه آنچه در روز قیامت در زمان محاسبه و در نامه اعمال حاضر میشود، آثار اعمال است، نه خود اعمال (فخر رازی،1420ق، ج31، ص 67).
طبرسی و علامه مجلسی نیز با طرح این مسئله، معتقد شدهاند که پذیرش نظریه تجسّم اعمال، به معنای پذیرش تبدیلشدن اعراض به جوهر است؛ حال آنکه چنین چیزی ممکن نیست و چون اعمال از مقوله اعراض هستند، ثبات و اعاده عین آنها ناممکن است (طبرسی، 1372، ج2، ص 733؛ مجلسی، 1403ق، ج7، ص 68).
بر این اساس، رابطۀ میان اعمال با جزای اخروی، رابطهای تکوینی و عینی است، نه قراردادی؛ به بیان ملاصدرا عقوبتهای آخرت، نه از باب انتقام و نه به جهت تشفی خاطر منتقم است؛ بلکه همان نفوسی که در دنیا اعمالی را انجام دادهاند، عین خود آنها هیزم برای آتش جهان دیگر خواهند بود (ملاصدرا، 1372، ج7، صص 8 -11).