Abstract:
یکی از شیوههای تربیتی و بازدارنده قرآنکریم برای نهی و بازداری از گناهان و اعمال قبیح، بیمدادن از کیفرهای دردناک دوزخ است؛ سهمگین بودن این مجازاتها مانند خلود در دوزخ باعث شده که برخی کیفیت این کیفرها را با عدالت و رحمت خداوند در تضاد بپندارند؛ ازهمینرو تفسیر صحیح چگونگی کیفرهای اخروی با تکیه بر آیات و روایات و تبیین سازگاری و تناسب آنها با عدالت و رحمت خداوند بسیار حایز اهمیت میباشد. پژوهش حاضر درصدد بوده تا با بهرهگیری از روش توصیفی تحلیلی به حل تناسب مجازاتهای اخروی با مسیله عدالت و رحمت خداوند بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که با باور و ایمان به آموزه تجسم اعمال، ثواب و عقاب اعمال خوب یا بد انسانها همان حقیقت اعمال آنان است؛ ازاینرو میان گناهان دنیوی و کیفرهای اخروی آنها رابطه تکوینی و حقیقی برقرار بوده و درنتیجه با عدالت و رحمت خداوند در تنافی نیست.
One of the educational methods and deterrents of the Holy Quran to
forbid and prevent sins and ugly deeds is to avoid the painful
punishments of Hell. The severity of the punishments, such as drowning
in hell, has led some to consider the quality of these punishments to be in
conflict with God's justice and mercy. Therefore, the correct
interpretation of how the punishments of the Hereafter and their
compatibility with God's justice and mercy (relying on verses of the Holy
Quran and hadiths) is a crucial issue.
The present study seeks to solve the proportionality of the afterlife
punishments with the issue of justice and God's mercy by using
descriptive-analytical method. The result is that, by believing in the
concept of the embodiment of deeds, the reward and punishment of moral
and immoral deeds of human beings is in fact the truth of their own
deeds. Hence, there is a formative and real relationship between worldly
sins and their afterlife punishments, and it is not in conflict with God's
justice and mercy.
Machine summary:
در باور این افراد تصویری که از کیفرهای اخروی در قرآن ترسیم شده، تصویری هول انگیز و دهشتناک است و چگونه ممکن است خداوند، عدهای از بندگان خود را براى گناهان و نافرمانیهایی در مدت کوتاه و محدود دنیایی، جاوادنه در دوزخ کیفر دهد؟ ایشان برآنند که جاودانگی و دیگر مختصات عذابها و مجازاتهای طاقت فرسای ذکر شده در قرآن، به عدالت خداوند آسیب میزند و با آیاتی چون «جَزاءً وِفاقاً» (نبأ: 26) (این مجازاتى است مناسب [اعمالشان]) و «وَ الَّذینَ کسَبُوا السَّیئاتِ جَزاءُ سَیئَةٍ بِمِثْلِها» (یونس: 27) (و کسانى که مرتکب بدیها شدهاند، [بدانند که] جزاى [هر] بدى همانند آن است) و « مَنْ عَمِلَ سَیئَةً فَلا یجْزى إِلاَّ مِثْلَها» (غافر: 40) (هرکس بدى کند، جز به مانند آن کیفر داده نمىشود) و جز آنکه تعدی، تجاوز و افراطگری و ظلم را از خداوند نفی میکند و اصل حاکم بر کیفرهای اخروی را کاملا با اعمال انسان در دنیا موافق و منطبق میداند و از تناسب مجازاتهای اخروی با جرایم دنیوی سخن میگوید و نیز با برخی از صفات الهی نظیر تقدم رحمت بر غضب (یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه) ناسازگار است؛ ازهمینرو اندیشمندان اسلامی برای پاسخ به این سؤال که چگونه ممکن است خداوند برای اعمال دنیوی محدود، چنین مجازاتهای سهمگینی ازجمله خلود در دوزخ را قرار داده باشد و اساساً چرا خداوند با قدرت بیپایانش در نظام آفرینش برای گناهان، چنین کیفرهایی را در نظر گرفته است، پاسخهای متعددی ارائه کردهاند تا به گونهای میان مجازاتهای اخروی با گناهان دنیوی تناسب ایجاد کنند.