Abstract:
در نظریههای اقتصادی تمرکززدایی مالی نشاندهنده انتقال مسئولیت و اختیارات درآمد، تصمیمگیری درباره مخارج و حتی تصمیمگیری درخصوص مالیات از سوی دولت به واحدهای منطقهای، مقامات و مسئولان دولتی در استانها است که افزایش کارایی در تخصیص منابع را درپی دارد. از زمان مطالعات اوتس (1972) تمرکززدایی و تأثیرات آن توجه بسیاری از اقتصاددانان را به خود جلب کرده و در سالهای اخیر با افزایش مصرف انرژی و به دنبال آن، گرم شدن کره زمین، افزایش انتشار کربن، تغییرات آب و هوایی، مسئله فدرالیسم مالی و اثر آن بر مصرف انرژی در دستور کار مؤسسات تحقیقاتی و سیاستگذاران حوزه انرژی قرار گرفته است چرا که فدرالیسم مالی نقش مهمی در ترویج منابع انرژی پاک، کاهش مصرف انرژیهای تجدیدناپذیر، کاهش انتشار کربن دارد. لذا، این مطالعه به بررسی اثر غیرخطی تمرکززدایی مالی در قالب انتقال مسئولیتها درآمدهای عمومی، درآمدهای مالیاتی از دولت به نهادهای استانی، همچنین گسترش شهرنشینی، افزایش قیمت انرژی و تولید ناخالص داخلی حقیقی بر مصرف انرژی در 31 استان ایران طی بازه زمانی 1398-1385 میپردازد. در مقاله پیشرو، برای تجزیه و تحلیل اثر متغیرهای یادشده بر مصرف انرژی از رگرسیون کوانتایل با اثرات ثابت غیرجمعپذیر استفاده شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که تمرکززدایی مالی رابطه غیرخطی به شکل U معکوس با مصرف انرژی دارد. علاوه بر این، گسترش شهرنشینی و افزایش تولید ناخالص داخلی حقیقی، مصرف انرژی را افزایش و بالا رفتن قیمت انرژی، مصرف آن را کاهش میدهد.
In economic theories, Fiscal decentralization represents the shifting of decision-making power about the composition of tax revenues and non-tax revenues or expenditures are from the government to local units to provincial government officials, which leads to increased efficiency in resource allocation. And, since the pioneering study of Oates (1972), fiscal decentralization and its effects have garnered significant attention among economists. In the past years, global warming, carbon emissions, climate change due to increased energy consumption have brought the issues of fiscal federalism versus provincial institutions to the agenda of policymakers and energy research institutes. Because fiscal federalism can play a crucial role in reducing non-renewable energy consumption, promoting renewable energy, and reducing carbon emissions. Hence, energy economists have endeavored to shed on the association between fiscal decentralization and energy consumption and carbon emissions. In this way, this paper examines the effect of fiscal decentralization, in the form of shifting revenues and tax incomes responsibilities from the government to provincial institutions, as well as raising of the urbanization, GDP, and energy price on energy consumption for 31 Iran provinces from 2006 to 2020. To this end, this paper employs Quantile Regression with Non-additive Fixed Effects to analyze the impact of fiscal decentralization on energy consumption. The results of this study show that fiscal decentralization has a non-linear relationship with energy consumption. In addition, the rising urbanization and GDP lead to high demand for energy consumption. Moreover, the rising energy price leads to low energy consumption.
Machine summary:
لذا، اين مطالعه به بررسي اثر غيرخطي تمرکززدايي مالي در قالب انتقال مسئوليت ها درآمدهاي عمومي، درآمدهاي مالياتي از دولت به نهادهاي استاني، همچنين گسترش شهرنشيني، افزايش قيمت انرژي و توليد ناخالص داخلي حقيقي بر مصرف انرژي در ٣١ استان ايران طي بازه زماني ١٣٩٨-١٣٨٥ ميپردازد.
پس از مطالعات اوتس (١٩٧٢) شاخص تمرکززدايي مالي توجه بسياري اقتصاددانان و سياستگذاران را به خود جلب کرده و در سال هاي اخير به علت گرم شدن زمين و تغييرات آب و هوايي در پي افزايش مصرف انرژي به عنوان فدراليسم محيطي در دستور کار مؤسسات تحقيقاتي در حوزه اقتصاد انرژي و محيط زيست قرار گرفته است ، چرا که معمولا نهادهاي استاني نسبت به دولت هاي مرکزي به دليل شناخت از محيط ، سياست هاي مؤثرتري براي کنترل مصرف انرژي و انتشار کربن اعمال ميکنند (الحدات ١ و همکاران ، ٢٠٢٠).
علاوه بر تمرکززدايي مالي به عنوان متغير توضيحي اصلي، در مدل هاي يادشده تأثير متغيرهاي توضيحي ديگري نيز بر مصرف انرژي مورد بررسي قرار گرفته است ، که اين متغيرها به صورت خلاصه در جدول شماره (١) معرفي شده اند.
برآورد مدل و تفسير نتايج همانطور که در بخش چهارم توضيح داده شد براي بررسي اثر غيرخطي تمرکززدايي مالي بر مصرف انرژي در استان هاي ايران از روش پانل کوانتايل با اثرات ثابت غيرجمع پذير طي سال هاي ١٣٩٨- ١٣٨٥ استفاده شده است .