Abstract:
مطالعه حاضر به بررسی چرایی مدیریت آموزشی در سیستمهای آموزشی ایاران پرداخته است. آموزش و پرورش سنتی به دلیل سادگی و محدویت، به مدیریت، به مفهوم امروزء نیازی نداشت. در قرن حاضر, با توسعه آموزش عمومی, تاسیس مدارس و سازمانهای آموزشی بزرگ و متعددء گوناگون شدن بر نامههای آموزشی، پیچیدهتر شدن امر آموزش و پرورش و تخصصی شدن آن، اهمیت و ضرورت سازماندهی و مدیریت فعالیتهای آموزشی به تدریج آشکار گردید. مدیریت در آموزش و پرورش، در ابتداء وظیفه نسبتا سادهای تلقی میشد که شاید تنها شرط لازم برای ایفای آن داشتن تجربه کار بود. از این روء اداره امور آموزشی و مدیریت مدارس، معمولا به افرادی که از صلاحبت اخلاقی برخورداز بودند و چند سالی سابقه معلمی داشتند، سپرده میشد. به علاوه منظور از مدیریت آموزشی، تفتیش و بازرسی امورء و ایجاد هماهنگی از راه اعمال مقررات، نظارت و کنترل بود. شاید تا زمانی که نظام آموزشی ساده و کوچک بود و آموزش و پرورش عمدتا وسیله حفظ وضع موجود و القای گرایشهای سنتی تلقی میشد، چنین بروداشت سادهای از مد بریتآموزشی تناسبداشت. دراعصر حاضر بر ااثرات تحوالات اجتماعی او فرهنگی، آموزش و پرورش و نهادهای آن از بیخ و بن دگرگون شده و ماموریت خطیر پرورش و آموزش نسلهای نو خاسته از جهات مختلف به نظامهای آموزشی سپرده شده است. امروزه مدیریت آموزشی، به مفهوم رهبری، راهنمایی، اصلاح و تغییر مورد نظر است. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که برای نبل به اهداف عالی آموزش و پرورش در هر جامعهای مسلتزم تجدید سازمان و نواندیشی در مدیریت نظام آموزشی است. پیچیده شدن و گسترده شدن سازمانهای امروزی آن قدر با سرعت انجام میگیرد که اداره صحیح آنهاءه وجود فردی به نام مدیر را ضروری مینماید. امروز که عصر مدیریت و رهبری است گرایشهای مختلفی در مدیریت بوجود آمده است که در این میان مدیریت آموزشی نسبت به سایر آموزشها از نقش مهمتری برخوردار است. نقش مدیر آموزشی با نقش یک شهردار فرق میکند. اشتباه یک شهردار در اجرای یک طرح ممکن است از نظر اقتصادی اثرات منفی بر جای گذارد، ولی سهلانگاری مدیر آموزشی در تربیت افراد منجر به شکلگیری نادرست شخصیت افراد میشود که میتواند به مرور تاثیر نامطلوبی بر کل جامعه بگذارد