Abstract:
«برهان تمانع» برهانی است که با الهام از قرآن، بهویژه آیة «لو کان فیهما آلهة الّا اللّه لفسدتا» (انبیاء: 21) مطرح و با تقریرهای گوناگون ارائه، و توحید در خالقیت و ربوبیت، اعم از ربوبیت تکوینی و تشریعی با آن اثبات میشود. «برهان تمانع» به فرض اختلاف آلهه متعدد اختصاص ندارد و فرض توافق آلهه در خلق و تدبیر و حتی تباین کلی دو واجب را نیز شامل میشود. ازاینرو برهان را براساس تعدد قدرتها و ارادههای متوافق و تمانع ارادهها و قدرتها تبیین نمودهاند. توالی فاسد فرض دو واجب در برخی از تقریرها عدم تکون عالم، و در برخی ناهماهنگی موجودات، و در برخی لزوم ترکب ذاتین مفروضین، و در برخی فروض، تضاد یا تناقض است. هدف این پژوهش که با روش کتابخانهای تهیه و به روش تحلیلی ـ تبیینی ارائه شده، بررسی فروض گوناگون و تقریرها و اشکالات مطرحشده درباره «برهان تمانع» و میزان کاربری آن در اثبات ابعاد گوناگون توحید ذاتی و افعالی است. حاصل اینکه یکی از پیشفرضهای قطعی این برهان وحدت عالم و از اهمّ مبانی دفع شبهات و شقوق آن، «صرفالوجود و بسیطالحقیقه بودن واجب» است. با این بیان میتوان از این برهان، «توحید ذانی» را نیز نتیجه گرفت؛ زیرا صفات و افعال واجب، جلوه و تجلی ذاتیات اوست.
The "Argument of Tamanu" is an argument that is inspired by the Qur'an, especially the verse "Have they taken gods from the earth who raise [the dead]?" (21: 21), which has been presented in various versions, and monotheism in Creation and Lordship, both in creation and legislation is proved through it. This argument is not limited to the assumption of the disagreement of multiple gods, but also includes the assumption of the agreement of the gods in creation and planning, and even the general difference between the two gods. Therefore, this argument is explained based on the multiplicity of compatible powers and wills and the resistance of wills and powers. The invalid sequence of the assumption of two essentials, in some versions is the non-existence of the universe, and in some versions, the disharmony of beings, and in some versions, the necessity of combining the essences of the assumptions, and in some versions, contradiction or inconsistency. Using the analytical-explanatory method, the deskresearch has investigated various assumptions and versions and problems raised about "argument of Tamanu" and its usefulness in proving various aspects of subjective and verbal monotheism. As a result, one of the definite presuppositions of this argument is the unity of the universe and one of the most important bases for dispelling its doubts and divisions is the Rule of "Basit-ol-Haqiqah". With this statement, we can also conclude the argument of "Intrinsic Monotheism"; Because God's attributes and actions are the manifestation of his attributes.
Machine summary:
دلالت «برهان تمانع» بر امتناع تعدد آلهه بر اين فرض استوار است که دو يا چند مبدأ مفروض در اراده و قدرت با يکديگر همسان، لیکن ناسازگار باشند.
براساس اين اصل نمیتوان «برهان تمانع» را با اين دعاوي مخدوش ساخت که: چه اشکال دارد دو مبدأ باشند، در عين حال که وجوب وجود دارند؛ يکي حادث باشد و يکي قديم؛ يا يکي عاجز باشد و يکي قادر، يا يکي قدرتش ذاتي باشد و ديگري عرضي، يا يکي علمش نامحدود باشد و يکي محدود؟ زيرا اين تفکيکها بين دو مبدأ هستيبخش قديم، از اين حيث که صفات يکي براي ممکن و ديگري براي قديم قابل انتساب باشند، ناتمام است و آنها را از قديم بودن ساقط ميکند، و ديگر آنکه خلاف فرض وجود دو قديم با هم است (ر.
اشکال ضرورت تمانعِ ناشي از اختلاف اعمال قدرتها و ارادهها در صورتي است که برهان براساس اختلاف ارادهها تقرير شود؛ اما اگر صورت توافق در اراده را نيز مشمول برهان بدانند، چنين تمانعي لازم نيست، بلکه ادعاي امکان مشاوره و هماهنگي بين آنها مطرح شده است.
اين صورت مستلزم اجتماع نقيضين است؛ زيرا با توجه به اينکه هريک از دو قادر فاعل مستقل تام در ايجاد هستند، فعل از ناحيه يکي از آن دو وجوب مييابد و استنادش به فاعل دوم محال ميشود.
استقلال در ذات «برهان تمانع» اين است که اگر فرض شود پروردگار عالم بيش از يکي است، حتماً خدايان مدبر بايد در ذات و وجود خود مستقل از يکديگر باشند؛ زیرا مستقل نبودن، با خدا بودن آنها سازگار نيست.