چکیده:
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون لبنان به خاطر موقعیت ژئوپلیتیک، نزدیکی جغرافیایی به سرزمین های اشغالی، حضور در خط مقدم مقاومت با رژیم اسراییل و وجود قرابت های فرهنگی به ویژه حضور شیعیان و نفوذ سیاسی و فرهنگی حزب الله، از جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار بوده است. به دلیل شرایط خاص سیاسی و اجتماعی، گروه ها و طوایف لبنانی برای حفظ و گسترش نفوذ خود، به نیروهای خارجی وابسته هستند و این امر باعث حضور و نفوذ قدرت های فرامنطقه ای و به ویژه کشورهایی مانند فرانسه و آمریکا شده است که با بهانه های مختلف درصدد حفظ و توسعه نفوذ خود در این کشور بوده اند. فرانسه و آمریکا نفوذ ایران را در منطقه مانعی بر سر راه اجرای اهداف خود تلقی کرده و ایران را در ظاهر به عنوان تهدید و در پنهان به عنوان رقیبی نیرومند می دانند، در نتیجه با هر گونه حرکتی که باعث تقویت نقش منطقه ای جمهوری اسلامی ایران شود، مخالفت می کنند. در این مقاله تلاش شده است سیاست ها و منافع آمریکا و فرانسه در لبنان به ویژه در زمان ترور رفیق حریری و پیامدهای آن بر روابط جمهوری اسلامی ایران و لبنان مورد بررسی قرار گیرد و به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که اهداف، سیاست ها و واکنش آمریکا و فرانسه در قبال ترور رفیق حریری چه تاثیری بر روابط جمهوری اسلامی ایران و لبنان داشته است؟
Ever since the 1979 Islamic Revolution in Iran until now، for reasons such as geopolitical position، geographical proximity to Palestinian occupied territories، fighting the Zionist Regime face to face and cultural affinity - most notably the presence of Shiite population and political and cultural influence of Hezbollah - Lebanon has had a special place in the Islamic Republic of Iran's foreign policy. Due to the specific political and social conditions، Lebanese groups and clans are dependent on outside forces for keeping and expanding their power. This in turn brings about the presence and influence of transregional powers، such as U.S. and France; two countries that on many pretexts are trying to keep and expand their influence. In this regard، They see Iran’s influence in the region as an obstacle in their path to gain their regional objectives and also name it as a threat (in explicit) and a strong rival (in tacit). Consequently، they oppose every action for enhancing Iran’s role in Lebanon. In this article، it is tried to examine the policies and interests of both U.S. and France in Lebanon، particularly at the time of this assassination and its implications on Iran- Lebanon relations. Furthermore، we seek to answer this main question that “what was the effect of U.S. and France’s policies، goals and reactions to Hariri's assassination on Iran-Lebanon relations?”
خلاصه ماشینی:
"مجید عباسی*تاریخ دریافت 1390/12/20 حسن صادقی**تاریخ پذیرش:1391/4/28 تاثیر منافع آمریکا و فرانسه برروابط ایران و لبنان-مطالعه موردی:ترور رفیق حریری چکیده از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون لبنان به خاطر موقعیت ژئوپلیتیک،نزدیکی جغرافیایی به سرزمینهای اشغالی،حضور در خط مقدم مقاومت با رژیم اسراییل و وجود قرابتهای فرهنگی بهویژه حضور شیعیان و نفوذ سیاسی و فرهنگی حزب الله،از جایگاه ویژهای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار بوده است.
قطعنامه 1559 طرح مشترک آمریکا و فرانسه در شورای امنیت در اثر تنش میان واشنگتن و دمشق و پیش آمدن بحث 27 سال اشغال لبنان توسط سوریه، دولت آمریکا برای افزایش فشار به دمشق،در سال 2002 لایحهای را به کنگره ارایه داد که طبق آن دولت آمریکا موظف شد با اعمال تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی مانع از حمایت سوریه از حزب الله و دستیابی این کشور به سلاحهای کشتار جمعی شود و این کشور را وادار به خروج از لبنان کند.
آمریکا به دلیل مخالفت سوریه با حمله آمریکا به عراق،کمک به گروههای مبارز در عراق برای جنگ علیه نیروهای آمریکایی،اختلاف در تحقق روند صلح خاورمیانه و نیز حمایت سوریه از مبارزان فلسطینی و حزب الله(به خصوص در عقبنشینی اسراییل از لبنان در سال 2000)،از دست سوریه به ستوه آمده و به دنبال منزوی کردن و کاستن نفوذ این کشور در خاورمیانه بود.
زمینههای تشکیل این دادگاه که با پشتوانه سیاسی آمریکا و رژیم صهیونیستی و کمک مالی 500 میلیون دلاری عربستان سعودی به سعد حریری مهیا شد،اخراج سوریه و حذف حزب الله از صحنه سیاسی و به تبع آن کاهش نفوذ ایران در لبنان را هدف قرار داده بود."