خلاصه ماشینی:
"این تحول جریانساز و فرصتساز چالشهایی را برای حفظ وضع موجود و جایگاه آمریکا در دوران ریاست جمهوری بوش و اوباما به وجود آورد که از مهمترین آن میتوان به ابهام در هژمونی و یا به تعبیر برژینسکی چهار بعد قدرت برتر آمریکا،5احساس تهدید از سوی دشمن خارجی،6تهدید عرور ملی آمریکاییان،7و همچنین تهدید نظم مورد نظر آمریکا،8اشاره نمود.
این کشور اگرچه در جنگ سرد پیروز شده بود،در واقع ستاره قطبی سیاست خارجی خود یعنی یک دشمن به نام کمونیست را از دست داده بود، ستارهای که به امر قدرت آمریکا در مناطق مختلف جهان معنا و مشروعیت میبخشید از طرف دیگر،تحولات نظام بین الملل دهه 1970 و تشدید روند جهانیشدن اقتصاد در پی فروپاشی نظام برتون وودز،موجب افول هژمونی آمریکا در اقتصاد سیاسی بین الملل شده و زمینه را برای ظهور اقتصادی نظیر اروپا و حتی چین فراهم کرده بود که چند جانبهگرایی وضعیت فوق را تشدید میکرد.
از سوی دیگر،ادبیات قدرت هوشمند در سیاست خارجی آمریکا به معنای دستیابی به منفعت عمومی و تثبیت هژمونی فرهنگی و سیاسی آمریکا در شرایطی است که تمام ابزارهای ممکنه در اختیار یک کشور نیست،لذا با توسل به رابطه هوشمندانه با متحدین جهانی و سازمانهای بین المللی میتوان به اهداف مورد نظر دست پیدا کرد.
33از سوی دیگر،پروژه جنگ علیه تروریسم در خاورمیانه از سوی اوباما زمینه توجیه تناقضات موجود حقوق بین الملل و ناکارآمدی آن شد که نمونه آن را میتوان در نظرسنجی انجام شده از سوی موسسه گالوپ مبنی بر مخالفت 63 درصد از مردم آمریکا به علت حضور ارتش این کشور در عراق، برخورد دوگانه با قضیه حقوق بشر(برخوردهای متفاوت آمریکا با دولت بحرین و لیبی نمونهای از این عملکرد محسوب میشود)و همچنین حضور سختافزارانه آمریکا در جهان که نتیجه آن زندانهای ابو غریب،گوانتانامو و آمار بالای کشتهها بود،مشاهده نمود."