چکیده:
در پارهای نوشتههای تاریخی سدة دوم اسلامی و پس از آن، حدیثی از زبان نافع، راوی و بردة عبدالله بن عمر، از عمر بن خطاب، دومین خلیفة تاریخ صدر اسلام گزارش شده است که شگفت مینماید؛ حدیثی که مهدی موعود را افزون بر دو ویژگی دیگرش، از تبار این خلیفه و از خاندان او خوانده و مایة بدفهمیها و تلاشهای نافرجامی برای یافتن مصداق مهدی در دو سدة نخست تاریخ مسلمانان شده است.این نوشتار، افزون بر بررسی سندی و متنی این حدیث، نشان خواهد داد این سخن، درست و از زبان عمر بن خطاب است، اما نه آنکه وی در مقام نقل قول مستقیم نباشد و دربارة آیندة یکی از فرزندان خود، چیزی گفته باشد، بلکه حدیث عمر ـ نه آنکه موقوف باشد ـ مرفوع و گزارش سخنی از پیامبر بزرگ اسلام( دربارة برخی ویژگیهای مهدی موعود( است
What will Imam Mahdi do with the products and symbols of modern civilization? This question is one of the most important issues is the cultural doctrine of Mahdism. This question is discussed، especially when the current cultural changes is compared with what was on and what was ruling the world at the moment [beginning] of his disappearance. Speed of scientific، social and cultural developments world has changed the world so dramatically from the Age of Revelation and the Hadith and the early centuries of the absence of the blessed Imam confirms that the very existence of such developments is a point of contention.
In a sense، the most prominent indicator of each cultural strategy for the community today is setting limits for these products and the method of facing with them. Thus، any response to this question has an important effect on drawing and implementing cultural strategies in the Islamic society، including Iran.
How would Mahdi treat these products of modern culture? Encounter، interaction، or is enhancement? Will he remove، play along or reinforce them? The brief answer is that all three will work، but how، where and why are the questions this article is trying to throw some light on.
خلاصه ماشینی:
آن روز آهنربای وجود آدمیان گردشی جانب آسمان میکند و برادههای انسانی بر محوریت جاذبة آن خو میگیرد و به تدریج بساط فرهنگ نوین که بر جهتگیری غیر از پرستش خدا بنا شده است کمرنگ و کمرنگتر میشود و اندکاندک فرهنگی نو ریشه میدواند و ثمر میدهد، البته اندکاندک و این رازی است فرهنگشناختی و درخور موشکافی بیشتر.
فرآورده یا کالای فرهنگ که بعد فرهنگساز هم میشود چگونه شکل میگیرد، چگونه تأثیر میگذارد و چگونه از ظرفیت فرهنگساز آن میتوان بهره گرفت؟ روایات مبنی بر سخن گفتن حضرت با شیعیان از فاصلة دور در حالی که وجه مبارک ایشان نیز دیده می شود و نیز روایات دال بر اینکه ندای آسمانی را همه به زبان خود میشنوند میتواند ناظر بر این باشد که رسانههای جمعی فعلی و البته صورت تکامل یافتهتر آن در خدمت فرهنگسازی قرار خواهند گرفت.
اما در جامعة موعود که بر جهتگیری الهی و آسمانی مبتنی است، یکی از ارکان مهم فرهنگسازی، سفیران آن دین و به تبع آن حاکمیت برآمده از متن دین است و این امر به دلیل وجود گرایشی اصیل در وجود آدمیان به ارزشهای الهی و انسانی است که از بدو خلقتشان همراهشان بوده و در نظام فرهنگشناختی قرآن کریم از آن به «فطرت» تعبیر میشود: (فطرة الله التی فطر الناس علیها( (روم: 30) فطرت، خود بستر فرهنگ و وسیلة فرهنگسازی در درون انسانهاست و بر این اساس باید در اصطلاحات جامعهشناختی «اجتماعی شدن» و «فرهنگپذیری» که به تلویح منشأ فرهنگسازی را تنها در خارج از وجود انسان تلقی میکند تجدید نظر کرد و گاهی هم گفت «فرهنگپروری»؛ چون گاهی منشأ رویش فرهنگ در درون آدمی است و دین به دنبال چنین فرهنگسازی است و علمای دین سفیران آن هستند.