چکیده:
در دنیای معاصر بسیاری معتقدند که اعتماد با ارزش های مشترک گروه ها ارتباط دارد و به اعتماد اجتماعی و نقش آن در انسجام جامعه با رویکرد فرهنگ گرایانه پرداخته می شود. در این مقاله در پی آن ایم که آیا دین داری و مقبولیت اجتماعی و رعایت اخلاقیات، در حکم ارزش های مشترک جامعه، تبیین کننده اعتماد اجتماعی اند؟ رویکرد این مقاله توصیفی ـ علی و روش پیمایشی است. جامعه آماری شامل استادان و کارکنان و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال و ابزار گرد آوری اطلاعات پرسش نامه است که پس از بررسی روایی و پایایی، با حجم نمونه 1212 نفر در 1389 اجرا شد. انتخاب نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای طبقه بندی تصادفی صورت گرفته است . یافته های توصیفی حاکی از آن است که اعتماد اجتماعی 23% پاسخ گویان در سطح بالاست. با آن که رعایت ارزش های اخلاقی در جامعه در سطح بالا فقط به میزان 14% است، 84% آنان مقبولیت اجتماعی و 74% دین داری خود را در سطح بالا ارزیابی کرده اند. یافته های استنباطی حاکی از آن است که اعتماد اجتماعی با هر سه متغیر رابطه ای معنادار، مستقیم، و قوی دارد. دین داری بیش ترین تاثیر را در اعتماد اجتماعی دارد و پس از آن، به ترتیب متغیرهای مقبولیت اجتماعی و رعایت اخلاقیات در اعتماد موثرند. در مدل علی تحقیق، دین داری علاوه بر تاثیر مستقیم در مسیر رعایت اخلاقیات و مقبولیت اجتماعی در اعتماد اجتماعی موثر بوده است.
خلاصه ماشینی:
اﻋﺘﻤﺎد اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، رﻫﺎورد ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی دﻳﻨﻲ و ارزشﻫﺎی اﺧﻼﻗﻲ )ﺟﺎﻣﻌﺔ آﻣﺎری: اﺳﺘﺎدان و ﻛﺎرﻛﻨﺎن و داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ ﺗﻬﺮان ﺷﻤﺎل( * اﻓﺴﺎﻧﻪ ادرﻳﺴﻲ *** اﺣﺴﺎن رﺣﻤﺎﻧﻲ ﺧﻠﻴﻠﻲ**، ﺳﻴﺪهﻧﺮﮔﺲ ﺣﺴﻴﻨﻲ اﻣﻴﻦ ﭼﻜﻴﺪه در دﻧﻴﺎی ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺑﺴﻴﺎری ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ اﻋﺘﻤﺎد ﺑﺎ ارزشﻫﺎی ﻣﺸﺘﺮک ﮔﺮوهﻫﺎ ارﺗﺒﺎط دارد و ﺑﻪ اﻋﺘﻤﺎد اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻧﻘﺶ آن در اﻧﺴﺠﺎم ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎ روﻳﻜﺮد ﻓﺮﻫﻨﮓﮔﺮاﻳﺎﻧﻪ ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد.
ﻋﻘﺎﻳﺪ دﻳﻨﻲ ﻣﻬﻢﺗـﺮﻳﻦ ﻛﺎرﺷـﺎن اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑـﻪ ﺗﺠﺮﺑـﻪ ﻫـﺎ، روﻳـﺪادﻫﺎ، و ﻣﻮﻗﻌﻴـﺖ ﻫـﺎ اﻋﺘﻤـﺎد ﺗﺰرﻳـﻖ ﻣـﻲ ﻛﻨﻨـﺪ و ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﮋوﻫﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﺳﺎل ﺳﻮم، ﺷﻤﺎرة اول، ﺑﻬﺎر و ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن 1931 ﭼﻬﺎرﭼﻮﺑﻲ ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﻲﺳﺎزﻧﺪ ﻛﻪ در آن، اﻳﻦ روﻳﺪادﻫﺎ و ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫـﺎ را ﻣـﻲﺗـﻮان ﺗﺒﻴـﻴﻦ ﻛـﺮد )ﮔﻴﺪﻧﺰ، 0831: 5 - 021(.
راﺑﻄﻪای ﻛﻪ ﺑﺮ اﻋﺘﻤﺎد اﺳﺘﻮار اﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ راﺑﻄﺔ واﻟﺪﻳﻦ و ﻛﻮدک و ﭘﺰﺷﻚ و ﺑﻴﻤﺎر اﺳﺖ و ﺣﺘﻲ اﮔﺮ دو ﺳﺮ راﺑﻄﻪ از ﻧﻈﺮ ﺳﻨﻲ، ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ، و ﻧﻘﺶ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎ ﻳﻚدﻳﮕـﺮ اﺧﺘﻼف داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺧﺸﻨﻮدی ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ آنﻫﺎ ﻣﻴﺴـﺮ اﺳـﺖ، ﺑﻠﻜـﻪ ﭘﺎﻳـﺔ اﺻـﻠﻲ اﻋﺘﻤـﺎد ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﮋوﻫﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﺳﺎل ﺳﻮم، ﺷﻤﺎرة اول، ﺑﻬﺎر و ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن 1931 آنﻫﺎﺳﺖ.
ﭼﻨـﺎنﭼـﻪ اﺻـﻮل و ارزشﻫـﺎی ﻣﺸﺘﺮک ﻋﺎم و اﻧﺴﺎﻧﻲ، ﻣﺬﻫﺒﻲ و ﻣﻠﻲ ﺑﺮ اﺻﻮل و ارزشﻫﺎی ﺧﺎص ﺧﺮدهﻓﺮﻫﻨﮓﻫـﺎی درون ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻗﺪاﺳﺖ و ﺑﺮﺗﺮی داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻘﻮﻳﺖ وﺣﺪت ﻧﻤـﺎدی و ﻣﻔـﺎﻫﻴﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ در ﺳﻄﺢ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﺪه و ﻛﻤﻚ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﺣﺴﺎس ﺗﻌﻠﻖ ﺑﻪ اﺟﺘﻤﺎع و ﺗﻌﻬﺪ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺷـﻮد و ﺗﻌﻤﻴﻢ ﭘﺬﻳﺮد و اﻳﻦ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻧﻮﺑﺔ ﺧﻮد ﺑﺎﻋﺚ اﻓﺰاﻳﺶ اﻋﺘﻤﺎد دوﺟﺎﻧﺒﺔ ﺗﻌﻤـﻴﻢﻳﺎﻓﺘـﻪ در ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﮋوﻫﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﺳﺎل ﺳﻮم، ﺷﻤﺎرة اول، ﺑﻬﺎر و ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن 1931 ﻣﻲﺷﻮد )ﭼﻠﺒﻲ، 5731: 041(.