چکیده:
زن در اسلام مورد تجلیل و تکریم فراوانی قرار گرفته و از ارزش و مقام بسیار والائی برخوردار است. با این وجود، در برخی متون دینی روایاتی دیده میشود که حداقل به ظاهر نگاهی بدبینانه به زن را تلقی مینمایند و حتی در بعضی موارد، کرامت زن را مورد خدشه قرار میدهند. این نگاه منفی به زن، معلول عوامل مختلفی است که مهمترین آن، مجعول بودن اینگونه روایات است. منع کتابت حدیث و نفوذ تفکرات منفی خلیفه دوم بر زنان، از جمله مهمترین مبادی احادیث مجعول، از قبیل اسرائیلات میباشد. از اینرو، لازم است این روایات مورد بررسی سندی و دلالی قرار گیرند. این نوشتار به نحو گزینشی به بررسی بعضی از این روایات که از جهت سندی و دلالی مخدوش هستند، پرداخته و غیر مستند بودن آنها را آشکار میسازد. موضوعات کلی این روایات عبارتند از: تنبیه بدنی، آفرینش زن از مرد، فریب شیطان، نهی از علمآموزی، خانهنشینی
This paper examines the relationship between the value of children and fertility rate among Tehran’s women. The numbers of sample is about 600 married women، in the range from 21 to 50 years and are settled in the Tehran city. In this study، housewife women include 57.2 percent of research، 30.3 percent is employee women who work in the education and12.5 percent work in the health ministry. The results indicate that 35 percent of them have one child، 35 percent have two children and 15 percent have three children. Pertaining to having desired children، 25 percent of them prefer to have one child، approximately 66 percent prefer to have two children and about 9 percent prefer to have more than two children. According to conducted analysis، there is no difference between women’s employment different groups (those who work in education and health ministry) and also non-employee women concerning children value. The variable of education level in both housewife and employee women is in direct proportion to the components of child’s economic interests and lost opportunities and restrictions.
خلاصه ماشینی:
""/> شوهری که همسرش مورد تجاوز قرار گرفته است احتمالا دید منفی نسبت به همسرش پیدا میکند و او را همچون فرد «سقوط کرده» یا «آلوده» میداند، مردان فامیل، در زمانی که زن واقعا به محبت و حمایت نیاز دارد، به طور غیرارادی با خشم یا غضب به او پاسخ میدهند یا ترجیح میدهند که به محض رفع مشکلات جسمی زن بزهدیده، زندگی عادی خود را پیش گیرند و به نیاز زن برای صحبت کردن دربارة احساساتش توجه نکنند<FootNote No="234" Text="- کارلسون و دیگران، ص 136.
» مورد استثنائی دستور تنبیه بدنی تنها در یک صورت است و آن جایی است که زن به مهمترین حقوق زناشویی یعنی حق استمتاع جنسی و عمل زناشویی گردن نمینهد و آن را به رسمیت نمیشناسد و بر مخالفت خود اصرار میورزد و همه راههای دیگر جهت متقاعد کردن وی، برای گردن نهادن به قانون بیفایده باشد، در چنین صورتی چه راه حل دیگری میتوان داد؟ در جایی که نصیحت، موعظه و نیز کناره گیری، قهر و امثال آن مؤثر واقع نمیشود یا مرد باید با چنین زنی بسوزد و بسازد که به طور یقین هر چند این رفتار نامشروع نیست اما نمیتوان به صورت یک قانون بر مردان الزام کرد یا اینکه اقدام به طلاق نماید که با توجه به مبغوض بودن آن در اسلام و عوارض سویی که برای کانون خانواده به همراه دارد، به هیچ وجه به عنوان بهترین و نزدیکترین راه حل، قابل توصیه نیست یا راه سومی را برگزیند، یعنی مرد راه دادگاه را در پیش بگیرد و از این راه بخواهد مشکل خویش را حل و حق خویش را استیفا نماید که به طور یقین بهترین راه نخواهد بود؛ زیرا در این صورت اسرار جنسی و مسائل خصوصی زناشویی علنی میگردد و معمولا یک مرد غیرتمند به آن راضی نخواهد شد."