چکیده:
فخر الدین رازی عکس مستوی قضایای حقیقیه و خارجیه را برای نخستین بار به صورت جداگانه مورد بحث قرار داده است، اما افضل الدین خونجی بسیاری از احکام او را مورد نقد قرار داد و بیش تر این نقدها از سوی منطق دانان بعدی پذیرفته شده است. عکس مستوی قضایای خارجیه در مقاله دیگری بررسی شده و با فرمول های منطق جدید آشکار شده است که در دو مورد فخر رازی خطا کرده و خونجی بر حق بوده است و در موارد دیگر، اختلاف فخر رازی و خونجی به اختلاف در تفسیر اصطلاحات برمی گردد. در این مقاله نشان می دهیم که در عکس مستوی قضایای حقیقیه نیز مشابه همین خطا و اختلاف در تفسیر رخ داده است. برای نمونه، فخر رازی تاکید دارد که در قضایای حقیقیه، موجبه های فعلیه (یعنی غیر از دو ممکنه) به مانند خود منعکس نمی شوند و سالبه های دائمه و عرفیه اصلا عکس ندارند؛ اما خونجی مدعی است که در قضایای حقیقیه، موجبه های فعلیه به جزئیه ضروریه عکس می شوند و سالبه های دائمه و عرفیه به مانند خود. فرمول های منطق جدید در این دو مورد حق را به خونجی می دهد. در دیگر موارد اختلافی نشان می دهیم که رازی موجهات حقیقیه را با دو ادات وجهی در نظر می گرفته است و خونجی با یک ادات وجهی؛ و این راز اختلاف آن ها در احکام عکس مستوی است.
The first who discussed separately the conversion of the verity and actuality propositions was Fakhr Al-Din Al-Razi، but Afzal Al-Din Al-Khunaji criticized most of the logical rules introduced by Al-Razi on the conversions of those propositions and many criticisms of Al-Khunaji have been accepted by the later logicians. I have discussed the conversion of the actuality propositions in another paper and showed that in two cases، Al-Razi was wrong and Al-Khunaji was right; but on the other cases، their controversies is rooted in different interpretations of the terms involved. In this paper، I''ll show that similar fallacies and similar differences in interpretations have occurred; thus، Al-Razi insisted that in verity propositions، the affirmative modal propositions (but the two possible) were not self-converted and the negative perpetual ones had not conversions. In these cases، Modern Modal Logic supports Al-Khunaji''s judgments. In the other cases، I''ll show that Al-Razi have been taking the modal verity propositions with two modal operators and Al-Khunaji with one; and this is the secret behind the controversies on the conversion.
خلاصه ماشینی:
"ﻋﻜﺲ ﻣﻮﺟﺒﺔ ﻛﻠﻴﻪ ﺑﺪون اﻳﻦﻛﻪ ﺑﺨﻮاﻫﻴﻢ وارد ﺟﺰﺋﻴﺎت ﺗﺎرﻳﺨﻲ دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎی ﻣﻨﻄﻖداﻧﺎن در ﺑﺤﺚ ﻋﻜﺲ ﻣﺴـﺘﻮی ﻣﻮﺟﻬﺎت ﺷﻮﻳﻢ، ﻛﻪ در ﻣﻘﺎﻟﺔ »ﻋﻜﺲ ﻣﺴﺘﻮی ﻧﺰد ﺧﻮﻧﺠﻲ« ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﺮدﻳﻢ، ﭼﻜﻴـﺪة آن را در ﺟﺪول زﻳﺮ ﮔﺮد آوردهاﻳﻢ: اﺳﺪاﻟﻪ ﻓﻼﺣﻲ 76 ﻋﻜﺲ اﺻﻞ ﺧﻮﻧﺠﻲ ﻓﺨﺮ رازی اﺑﻦ ﺳﻴﻨﺎ ارﺳﻄﻮ ﻣﻮﺟﺒﺔ ﻛﻠﻴﻪ (ﺣﻘﻴﻘﻴﻪ) ﻣﻄﻠﻘﺔ ﻋﺎﻣﻪ ﺿﺮورﻳﻪ ﺿﺮورﻳﻪ ﻣﻄﻠﻘﺔ ﻋﺎﻣﻪ داﺋﻤﻪ ﻣﺸﺮوﻃﺔ ﻋﺎﻣﻪ ﻋﺮﻓﻴﺔ ﻋﺎﻣﻪ ﻋﺮﻓﻴﺔ ﻋﺎﻣﻪ ﻣﺸﺮوﻃﺔ ﺧﺎﺻﻪ ﺿﺮورﻳﻪ ﻣﻤﻜﻨﺔ ﻋﺎﻣﻪ ﻋﺮﻓﻴﺔ ﺧﺎﺻﻪ وﻗﺘﻴﻪ ﻣﻨﺘﺸﺮه وﺟﻮدﻳﺔ ﻻداﺋﻤﻪ وﺟﻮدﻳﺔ ﻻﺿﺮورﻳﻪ ﻣﻄﻠﻘﺔ ﻋﺎﻣﻪ ﻣﻄﻠﻘﻪ ﻣﻄﻠﻘﺔ ﻋﺎﻣﻪ ﻣﻤﻜﻨﺔ ﻋﺎﻣﻪ ﻣﻤﻜﻨﺔ ﻋﺎﻣﻪ ؟؟ ﻣﻤﻜﻨﺔ ﻋﺎﻣﻪ ﻣﻤﻜﻨﺔ ﺧﺎﺻﻪ ﻣﻤﻜﻨﺔ ﺧﺎﺻﻪ آوردن ﻧﺎم ارﺳﻄﻮ و اﺑﻦ ﺳﻴﻨﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺮای ﻣﻘﺎﻳﺴﺔ دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎی آنﻫﺎ ﺑﺎ ﻓﺨﺮ رازی و ﺧﻮﻧﺠﻲ اﺳﺖ ﻫﺮﭼﻨﺪ آنﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﻔﻜﻴﻚ اﺣﻜﺎم ﻗﻀﺎﻳﺎی ﺣﻘﻴﻘﻴﻪ و ﺧﺎرﺟﻴﻪ در ﻋﻜﺲ ﻣﺴﺘﻮی (و دﻳﮕـﺮ ﺑﺤﺚﻫﺎ) ﻧﭙﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ.
در اﻳﻦﺟﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻧﻌﻜﺎس ﻣﻮﺟﺒﺔ ﻣﻤﻜﻨﻪ ﺑﻪ ﻣﻤﻜﻨﻪ ﻣـﻲﺗـﻮان دﻳـﺪ ﻛـﻪ اﻧﻌﻜـﺎس ﺳـﺎﻟﺒﺔ ﺿﺮورﻳﻪ ﺑﻪ ﺿﺮورﻳﻪ اﮔﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﺟﻬﺖ ﺳﻮر ﺑﺎﺷﺪ درﺳﺖ و ﺑﺪون آن ﻧﺎدرﺳﺖ اﺳﺖ: → ∀x [∃t Fxt → ∀t )E!xt ﺿﺮورﻳﻪ ](~Gxt —————————————— درﺳﺖ ـــــــــــ → ∴ ∀x [∃t Gxt → ∀t )E!xt ﺿﺮورﻳﻪ ](~Fxt → ∀x [∃t Fxt → ∀t )E!xt ﺿﺮورﻳﻪ ](~Gxt —————————————— ﻧﺎدرﺳﺖ ـــــــــــ → ∴∀x [∃t Gxt → ∀t )E!xt ﺿﺮورﻳﻪ ](~Fxt اﻳﻦ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ اﺣﺘﻤﺎﻻ ارﺳﻄﻮ، اﺑﻦ ﺳﻴﻨﺎ، و ﻓﺨﺮ رازی ﮔﺰارهﻫﺎی ﺣﻘﻴﻘﻴﻪ را ﺑﺎ ﺟﻬﺖ ﺳﻮر ﻣﻲﻓﻬﻤﻴﺪهاﻧﺪ و ﺧﻮﻧﺠﻲ ﻣﻴﺎن دو ﺻﻮرتﺑﻨﺪی ﺑﺎﻻ در ﻧﻮﺳﺎن ﺑﻮده و ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ در اﻳﻦ اﻧﻌﻜﺎس ﺗﺮدﻳﺪ و ﺗﻮﻗﻒ ﻛﺮده اﺳﺖ."