چکیده:
در هفتم ثور 1357 خورشیدی، کودتایی با ماهیّت مارکسیستی و کمونیستی در کشور افغانستان روی داد که منشا تمامی تحوّلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... افغانستان در سه دهه اخیر بوده است. مردم افغانستان، پس از وقوع کودتا و به دنبال آن، ورود ارتش سرخ اتّحاد جماهیر شوروی به کشور خود، دست به جهادی گسترده و مقاومتی فراگیر در برابر دولت غیر قانونی و اشغالگران روس زدند. همراهی شاعران و نویسندگان با این حرکت سیاسی- اجتماعی، موجب خروج شعر افغانستان از بن بست محتوا و شکل گیری جریان شعر پایداری در حمایت از مقاومت مردمی در برابر روس ها شد. جریان شعر مقاومت، که تنها جریان شعری سه دهه اخیر افغانستان به شمار می رود شاعران را واداشت تا با بهره گیری از پشتوانه های فرهنگی ملّت و میهن خویش، به صورت و مضمون شعر پایداری غنای بیشتری بخشیده، تاثیر آن را در مخاطبان عمیق تر سازند. در این میان، استفاده از عناصر مذهبی، تاریخی، جغرافیایی و اسطوره ای در شعر پایداری رواج بیشتری داشته است. این مقاله کوشیده است تاثیر عناصر تاریخی، جغرافیایی و اسطوره ای را در شعر مقاومت افغانستان از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
(قاسمی، مجموعه شعر: ٨٠) رابطه ای که شاعر، میان نی و بلخ (زادگاه مولانا) ایجاد کرده ، موجب زیبایی بیشتر ابیات زیر شده است : کجاست نـیزن دانـای ایـن زمانـۀ تلـخ که خون ، ز دیـده فشـاند بـه سـوگنامۀ بلـخ بــه ســوگ ســرد هریــوا و زابــل خــونین بــه ســوگنامۀ بغــلان و کابــل خونیـــن (مظفری، ضریح آفتاب : ٢٦) بنابر باوری دیرین ، مردم افغانستان «مزار شریف » را مزار علی(ع ) میدانند.
(تابش ، لحظه های طلوع : ١٥) قلۀ «بـابـا»، مرتفع ترین کوه افغانستان است و ایهام لطیفی که در نام این کـوه وجـود دارد، دستمایۀ خوبی برای مضمون پردازی است ؛ اما شاعران مقاومت کمتر از آن استفاده کرده اند.
(عبدالأحمد جاوید، ١٣٧٨: ١٥٦ - ١٥٨) شاعری در اشاره به این دو مجسمه میگوید: بعــد از هــزار عرصــه لــوایی نیــافتم ســهراب مــن بمیــر دوایــی نیــافتم بت هـای بامیـان دمـی آغـوش وا کنیـد در گیــر و دار شــهر صفـــایی نیــافتم (اکبری، مجموعه شعر: ٧٤) در اینجا، باید مجددا یادآوری کنیم که اشارات جغرافیایی در اشعار سال های آغـازین جنـگ ، به ویژه در شعر مهاجرانی که از وطن خود دور افتاده بودند، فراوان دیده میشود که البتـه تـأثیر هنری بر آنها مترتب نبوده است .
بیشتر شاعران پیش کسوت افغانستان فقط به ذکر نـام امـاکن ، در شعر خود اکتفا کرده اند، اما در شعر نسل دوم شاعران مهاجر، این عناصر جغرافیایی به صورت رمز و نماد استفاده شده اند.
بیشـتر شاعران پیش کسوت افغانستان فقط به ذکر نام جایها در شعر خود اکتفا کرده اند، اما در شعر نسل دوم شاعران مهاجر، این عناصر جغرافیایی بـه صـورت هنـری و در قالـب رمـز و نمـاد استفاده شده اند.