چکیده:
تصدیگری زنان در عرصههای عمومی که در قالب مدیریت آنان بر امور کلان جامعه و سرپرستی نهادهای حکومت، جلوه میکند، در سدههای اخیر در جوامع مختلف، مورد توجه قرار گرفته و حتی در بسیاری از کشورها محقق شده است. پرسش از جواز این مقدار حضور و مشارکت سیاسی زنان در سالهای پس از انقلاب به صورت عام و در سالیان اخیر به صورت خاص، تبدیل به یک دغدغه شده است. این تحقیق با عنایت به مبانی و ادله فقهی، به بررسی این موضوع پرداخته و جدا از بررسی این مساله در قالب آموزههای قرآن و سنت، به ادلهای چون سیره شریعت، بنای عقلا، مذاق شرع نیز عنایت شده است؛ بلکه در صورت شک در دلالت این ادله بر جواز یا حرمت تصدیگری زنان، مقتضای اصل عملی نیز مورد بررسی قرار گرفته است و در نتیجه، گرچه حرمت این گستره از حضور به اثبات نمیرسد، لکن مرجوحیت تصدیگری، اثبات شده و نهایتا در صورت ضرورت یا مصلحت قابل اعتناء، در قالب حکم ثانوی، مورد توصیه قرار می گیرد.
خلاصه ماشینی:
واژگان کلیدی تصدیگری، مذاق شرع، بنای عقلا، ولایت، وکالت، اولویت قطعیه، سیره شریعت مقدمه بحث از جواز یا حرمت تصدیگری زنان در عرصه امور عمومی و برعهدهگرفتن مناصب سیاسی و اداری در سطح کلان جامعه که مستلزم سرپرستی زنان بر قشر عمدهای از افراد جامعه؛ اعم از زنان و مردان است از مباحث نوپیدا در فقه شیعه بوده و برخلاف زمانهای گذشته که موضوعی برای طرح و محلی از ابتلا در جامعه نداشته است در عصر حاضر و در سایة اموری همچون: تبلیغات وسیع جریان فمینیسم، تأثیرات رسانههای فرامنطقهای، حضور بیسابقه زنان در عرصههای متنوع اجتماعی، الگوهای عملی حضور زنان در عرصههای سیاسیـ اجتماعی کلان جامعه در کشورهای غیر اسلامی و گرایش بسیار زنان به عرصة دانشاندوزی، حتی در مواردی که در عرف به مردان اختصاص دارد، موضوعی مهم و مورد ابتلا در جامعه امروز، واقع شده است و گرچه فیالجمله میتوان نام و نشانی از بحث حضور زنان در برخی عرصههای اجتماعی؛ مانند مرجعیت و قضاوت در فقه شیعه یافت، اما با توجه به اینکه اینگونه مباحث، نمیتواند پیشینهای به جهت تصدیگری زنان در عرصههای سیاسیـ اجتماعی محسوب شود، لذا بحث فوق با فرض ضرورت طرح آن در عرصه نظام سیاسی شیعه در عصر غیبت و بلکه اجرای آن در برخی مناصب اجتماعی ـ سیاسی و انگارة فقدان پیشینه علمی برای آن در عرصه فقه شیعه، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.