چکیده:
فهم ما از واقعیت تابع روش دانستن ماست و با تغییر روش دانستن، شناخت ما نیز متحول می¬شود. در شرایط رویا رویی با واقعیت¬های چندلایه و پیچیده معنوی، برای فهم واقعیت، ناگزیر از اتخاذ روش¬های پدیدارشناختی هستیم که مدعای اصلی آن ها، کشف معانی نهفته و پی بردن به کنه واقعیت است. در مورد فهم تجربه های دینی و عرفانی که بسیار آمیخته به تقدس اند و به تعبیر عرفای اسلام، «اقبال به خدا و اعراض از غیر» هستند، تقلیل پدیده به واقعیت های اجتماعی یا روان شناختی، مانع فهمیدن می شود و این امر بهره¬گیری از پدیدارشناسی تجربی برای فهم تجربه¬های دینی را گریز¬ناپذیر می کند. در این نوشتار با مرور دستاوردهای پژوهش پدیدارشناسی و معرفی اصول و عناصر این نوع تحقیقات، با ارائه مثالی واقعی، پدیدارشناسی تجربی به عنوان سرمشقی برای فهم تجربه های دینی و عرفانی معرفی می شود.
خلاصه ماشینی:
"پاتل (٢٠٠٢) در سرمشقی مشابه با استناد به نظر گروکر (١٩٧٩)، هفت مرحلۀ به هم پیوسته را برای پدیدارشناسی تجربی پیشنهاد میکند که به دلیـل چنـد ملاحظـ ۀ جدیـد روش شـناختی نسبت به الگوی پیشنهادی دونیش (٢٠٠٢) به رغم بعضی تکرارها، این مراحـل بـه ایـن شـرح معرفی میشود: گام اول : فهم کلی و مستقیم داده ها: رسیدن به فهم خام از تجربۀ مشارکت کنندگان ؛ گام دوم : ظهور خودبه خودی واحدهای معنایی: تبدیل داده ها به واحدهای معنایی طبیعی، تبدیل واحدهای معنایی طبیعی به موضوعات اصلی؛ گام سوم : ساخت پروفایل توصیفی: حذف موارد تکراری و زاید واحدهای معنایی ؛ گام چهارم : تنظیم مجدد پروفایل : ایجاد ارتباط بین واحدهای معنایی با سؤال تحقیق ، فهرست و شماره گذاری واحدهای معنایی باقیمانده ؛ گام پنجم : انتقال تجربه های فردی به تجربۀ عمومی: خلاصه کردن واحدهای معنایی مشترک از همۀ مصاحبه ها، توصیف های متنی و لفظی ، توصیف های ساختاری: تمایز تصورات در تجربیات مشارکت کنندگان ؛ گام ششم : ترکیب توصیفات متنی و ساختاری: درک ذات و ماهیت پدیده که همان تجربیات مشترک مشارکت کنندگان است ؛ گام هفتم : آزمون دقت داده ها٤٣ (گروکر، ١٩٧٩ به نقل از ٢٠٠٢ ,Patton).
در این معنا وقتی گوهر دین را در «تجربه هـای دینـی » جسـت وجـو میکنیم و از طرفی تجربه های دینی را کاملا مرتبط با «جهان زندگی» افراد درنظـر مـیگیـریم ، ناگزیر از رو آوردن به روش های پدیدارشناختی هستیم که مدعای اصلی آن ها، کشـف معـانی نهفته و ن یت افعال آدمیان و تأکید آن ها بر توصیف و تفسیر همدلانه از پدیده های مذهبی است (٢٠٠٢ ,Devenish)."