چکیده:
یکی از مباحث بنیادین در روش تفسیر قرآن به قرآن این است که این روش بر دولت رفیع آیات بنا شده و تلاش مفسر در این روش تفسیری آن است تا آیات قرآن را از درون قرآن مجید و با تکیه بر آیات دیگر تفسیر نمایند و بر این اساس، برخی از مفسران مدعی بینیازی به هرآنچه غیر قرآن است و «قرآن بسندگی» یا «بسندگی متن» در تفسیر قرآن شدهاند و با چنین پنداری، برخی با حمله به تمامی روایات مجعول و غیر مطمئن خواندن این مجموعهی بزرگ، سنت را از میدان تفسیر راندهاند.رویکرد مفسران روش تفسیر قرآن به قرآن نسبت به ارزش سنت و روایات معصومان (علیهم السلام) در عرصهی تفسیر یکسان نیست، اگرچه در روش تفسیری مشترک هستند، اما رویکرد آنان به ارزش روایات صحیح میتواند چگونگی تعامل آنان با روایات را رقم زند که با مطالعه و پژوهش در آثار تفسیری مفسران معاصر این نکته بخوبی قابل مشاهده است.تلاش این نوشتار آن است تا با معرفی روش تفسیر قرآن به قرآن، جایگاه روایات را در این روش تفسیری و رویکرد مفسران قرآن به قرآن بدان را ژرفکاوی نماید و اینکه آیا مفسران در تفاسیر خود بدین روش از روایات بهره جستهاند یا خیر؟ که به این نکتهی مهم دست یافته است که بسیاری از مفسران این روش، از روایات در تفاسیر خود بهره جستهاند و جایگاه روایات در نگاه آنان متفاوت است؛ یعنی برخی تنها به عنوان شاهد صحت تفسیر خویش بدان استناد کردهاند و برخی هم هیچ اقبالی بدان نداشتهاند.
خلاصه ماشینی:
"2. گروهی از مفسران که در روش تفسیری خویش، به نام روش تفسیر قرآن به قرآن سلوک کردهاند، اما در تفسیر خویش در بسیاری از موارد به دامن روایات برای تبیین صحیح آیات چنگ زدهاند، این گروه در دو فرقهی شیعه و سنی متفاوت برخورد کردهاند، شیعیان در کنار روایات پیامبر اکرم (ص)، به روایات صحیح رسیده از اهل بیت (علیهمالسلام) در تفسیر به دیدهی قبول نگریستهاند و از آن بهره گرفتهاند و با اعتقاد به اینکه بین قرآن و عترت نباید جدایی قائل شد و طبق حدیث ثقلین عترت و کتابالله دو ودیعهی ماندگار و جاودان به هم پیوستهاند و جایگاه عترت به عنوان ترجمان وحی و مفسران و معلمان قرآن است، در تفسیر از آنان بهره جستهاند.
جناب «محمدامین بن محمد شنقیطی» در این تفسیر، روایات بسیاری از پیامبر اکرم (ص) و اقوال صحابه و تابعین و مفسران دیگر چون «طبری»، «ابن کثیر»، «قرطبی» و «زمخشری» را نقل میکند و میگوید: «مهمترین هدف از تألیف این کتاب دو نکته بود: نخست آنکه روش تفسیر قرآن به قرآن از نگاه همهی مفسران برترین روش است و اجماع دانشمندان بر آن است؛ زیرا هیچ کس به معنای کتابالله از خداوند آگاهتر نیست، دوم آنکه بیان احکام فقهی بر اساس آیات قرآن و سنت و اقوال علما است» (شنقیطی، 1417 ق.
آقای خطیب با به دور افکندن بسیاری از روایات تفسیری که برگرفته از سنت قطعی میباشد، مدعی است که تنها با تأمل و تدبر در خود قرآن کریم و دقت نظر و کنکاش در آیات آن میتوان بر تفسیر صحیح کلام وحی آگاهی یافت؛ به عنوان نمونه تفسیر «التفسیر القرآنی للقرآن» اثر عبدالکریم خطیب را با «تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن» اثر گرانسنگ مرحوم علامه طباطبایی در باورداشت حدیث در تفسیر، مورد ارزیابی و اشارت قرار میدهد."