چکیده:
بنا بر نظر مشهور، عالمان امامی به دو گروه عمده متقدمان و متاخران قابل تقسیم اند. تفاوت های متعددی میان این دو در حوزه های مختلف علمی، از جمله مسائل و مبانی حدیثی وجود دارد. اطلاعات ما در باره مبانی حدیث پژوهی گروه نخست، اندک و در پاره ای موارد محدود به گزارش های کلی عالمانی از نسل متاخران است که ضمن توجه به اختلافات بنیادی در مبانی حدیثی این دو گروه، در تبیین مبانی گروه اول کوشیده اند؛ از جمله، آنها بر تکیه قدما بر «نظام قراین» به عنوان نقطه کانونی در ارزیابی های حدیثی تاکید فراوان شده است. مطالعه تحلیلی و نقد تاریخی گزارش های باقی مانده از متقدمان امامی نشان از نقش محوری مباحث «نقد منبع مکتوب» در میان قراین متعدد قدما دارد. این بررسی ها مبین این مساله اند که اوصاف و ویژگی های آثار اولیه حدیثی _ که با عناوینی چون «کتاب»، «اصل»، «جزء» و «نسخه» معرفی شده اند _ فارغ از ویژگی های مولفانشان جایگاهی خاص در نظام حدیث پژوهی متقدمان امامی داشته اند. گزارش های موجود حکایت از آن دارند که این عالمان، گاه به دلایل و شواهد مختلف، نوشته ای حدیثی را معتبر و قابل اعتماد تلقی می کردند و حکم به درستی احادیث موجود در آنها می دادند. این نوشتار می کوشد تا ضمن اشاره به توجه قدما به نشانه های اعتبار منبع، تاکید آنها بر مولفه های «کتاب محور»، همچون شهرت کتاب، مقبولیت آن نزد محدثان و توجه ویژه به اصول حدیثی معتمد را با ذکر شواهد متعدد تبیین نماید.
خلاصه ماشینی:
این گزارشهای متعدد نشان از وجود سازوکاری میان شاگردان ائمه برای اطمینان به صدور احادیث موجود در این کتابهای عرضه شده دارد که همین محتوای تأیید شده از سوی ائمه مورد توجه محدثان دورههای پسین نیز بوده است.
نگاهی دقیق به آثار بر جای مانده از قدما نشان از آن دارد که توجه به شهرت کتاب و روایت از جمله قراین مهم و قطعی در روش حدیثی ایشان و اعتماد به صدور احادیث بوده است.
2 در واقع، تکرار یک حدیث در چند کتاب و اصل حدیثی با اسانید متعدد میتواند قرینهای بر شهرت روایی آن تلقی گردد که به واسطۀ این تکرار حدیث از محدودۀ غرابت، 3 شاذ و تفرد خارج میشود؛ برای نمونه، ابن غضایری حسن بن محمد بن یحیی علوی حسینی، معروف به ابن ابی طاهر 4 را تضعیف کرده و به همین دلیل، احادیث منقول از وی را نامعتبر میداند، جز آنچه وی از کتابهای جدش یحیی بن حسن _ که دیگران نیز آنها را روایت کردهاند _ نقل کرده است.
5 نمونههای متعددی در ارزیابیهای قدما قابل مشاهده است که گاهی حدیث به یکی از دو ضعف فوق معتبر تلقی نمیشد؛ برای نمونه، شیخ صدوق (م381ق) در حدیثی از امام رضا _ علیه السلام _ چگونگی اقامۀ نماز بر فرد مصلوب را گزارش کرده، اما به دلیل غرابت این حدیث، حکم آن را نمیپذیرد.
گزارشهای متعدد در بارۀ عرضۀ کتب حدیثی بر ائمه و پرسش از اعتبار آنها نشان از وجود سازوکاری هر چند محدود میان شاگردان ائمه برای اطمینان به صدور احادیث موجود در این کتابها دارد که همین محتوای تأیید شده از سوی ائمه مورد توجه محدثان دورههای پسین نیز بوده است.