چکیده:
با استقرار حکومت مشروطه در ایران، آموزش زنان به طور عمومی مطرح شد؛ و مهمتر آنکه هموار نمودن این مسیر، دغدغه برخی از زنان و حامیان آموزش آنها قرار گرفت، به طوری که تا پایان مشروطه دوم که مصادف با پایان ذیحجه1329ق. بود، حدود 47 مدرسه دخترانه در تهران تأسیس شد که امری تازه و بیسابقه بود. این مهم نه تنها از سوی مردان بلکه در موارد زیادی توسط زنان و به همت بلند آنها تحقق یافت. در این مسیر روزنامه ها نقش بسیار مهمی در پررنگ تر کردن نقش زنان در جامعه ایفا کردند.در این بخش در ابتدا با توجه به اطلاعاتی که روزنامههای مورد بررسی درباره مدارس دخترانه بهدست میدهند، به معرفی آنها پرداخته شده، سپس با استفاده از جزئیات آن اطلاعات، عملکرد مدارس و کارکرد آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد و به تأثیری توجه میشود که مدارس تا پایان مشروطه دوم بر تحول حیات اجتماعی فرهنگی زنان باقی گذاردند. در این مقاله سعی بر این است بحث زنان و حقوق آنان در روزنامه های تمدن، کوکب و خورشید مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"که بیشتر زنان تحصیل کرده ایران به حقوق خود واقف شده و خواستار تغییر وضعیت اجتماعی، اقتصادی خود بودند و از مردان روشنفکری که در مجلس همیشه از حقوق زنان دفاع می کردند می خواستندکه صدای آنها را به گوش انسانهای دانا و فهیم که دست اندر کار کشور بودند برسانند از جمله این نامه که از طرف یکی از مخدرات نوشته شده به این شرح: دوستان شرح پریشانی من گوش کنید گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی سوختم سوختم این راز نگفتن تا کی «هر چند که غیر از زن ناقص العقل بی علمی بیش نیستم ولی از آن جائی که یکی از خواهران وطن و دوستان ملت هستم و تا یک اندازه شور وطن پرستی و غیرت ملت دوستی را در وجودم احساس می کنم لهذا به پداران و مادران وطن عزیز خود شمه ای از شرح حال بدبختی خودمان یعنی ما زنها عرضه می دارم تا شاید در این میانه یک فریاد رسی هم برای ما بدبختان پیدا شود."