چکیده:
حق یکی از نهادهای مهم نظامهای حقوقی از جملـه نظـام حقـوقی اسـلام اسـت . آیـت الله محمدحسین اصفهانی از جمله محققانی است که به صورت مسـتقل و بـه طـور ضـمنی در مباحث فقهی خویش ابعاد گوناگونی از این نهاد را بررسـی نمـوده اسـت . نوشـتار حاضـر می کوشد ابعاد فلسفی و حقوقی این نهاد را از منظر ایشان بررسی نمایـد. در همـین جهـت تلاش می گردد با یافتن موضوع محوری مفهوم حق و وجـود آن، بررسـی و روش تحلیـل آن مورد نظر قرار گرفتـه ، در ادامـه اصـول و احکـام مهـم حـق همچـون ضـمانت اجـرای حقوقی آن و اصولی چـون اسـقاطپـذیری، نقـل پـذیری، انتقـالپـذیری، تجزیـه ناپـذیری، تعددپذیری و بطلان تصرفات نافی حق مورد ارزیابی قرار گیرد.
The issue of Right is one of the fundamental elements in every legal system including Islamic legal system. Ayatullah Muhammad Hussein Esfahani is among the researchers, who has independently and implicitly investigated the various aspects of the issue in his juridical discussions. This article tries to investigate the philosophical and legal aspects of this system from his viewpoint. In this regard we try to consider the analysis method of the issue by finding out the central theme of the Right and its being. In addition, the principles and provisions in the matter of Right such as law enforcement of a right, capability of relinquishment of a right, transferability of a right, capability of transition of a right, inseparability of a right, possibility of plurality of a right and voidness ofpossessions trampling a right are going to be evaluated.
خلاصه ماشینی:
به همین دلیل ایشان درصدد است حق را با آثاری چون قابلیت اسقاط و یا نقـل و انتقـال به سبب ارث بررسی نماید؛ ولی به خاطر رویکرد فلسـفی ایشـان بـه مباحـث فقهـی و حقوقی ابعاد گوناگون فلسفی حق نیز واکاوی شده است ؛ به گونـه ای کـه مـی تـوان بـا بررسی مجموعه مباحث نظری و فقهی که در مجموعه آثار ایشان به جای مانده اسـت ، به ساختاری منسجم از مباحث فلسفی و حقـوقی حـق دسـت یافـت و ایـن مجموعـه منسجم را با نام نظریه حق بررسی کرد.
٣. وجودشناسی حق شناخت ماهیت حق در نظام وجودی از این جهت دارای اهمیت است کـه براسـاس آن می توان روش شناسی حوزه حق را تحلیل کرده ، قواعد حاکم بر آن را شناخت ؛ زیرا اگر حق از سنخ وجود حقیقی باشد، قواعد حاکم بر وجود حقیقی که در فلسفه از آن سخن گفته می شود در آن جریان می یابد؛ برای مثال ، در مباحث وجودشناسی گفتـه مـی شـود اجتماع دو مثل ، محال است و در نتیجه این قضیه برخی احکام دیگر استنباط می گـردد.
اگر صورت اول باشد، با انشای اجاره دوم ، تخلف از حق صورت گرفته ، حق از میان می رود و پس از آن مـانعی برای تأثیر انشا وجود ندارد؛ ولی اگر تعهد شخص ایـن باشـد کـه اجـاره ای در خـارج نسبت به عین مستأجره محقق نکند، در این صورت نیز اجـاره دوم معتبـر اسـت ؛ زیـرا یکی از شرایط صحت شرط ، مقدوربودن آن است .