چکیده:
حماسة «شهسوار پلنگینه پوش» سـرودة شـوتا روسـتاولی ، بازتـاب فرهنگـی – ادبـی عـصر شکوفائی جامعة گرجی و اوج قدرت شهبانو «تامار» است . روستاولی که با آثار نظامی کـاملا آشنا بود، در دیباچة منظومة خویش اذعان می کند که منبع الهـام او در سـرایش ایـن منظومـه ، داستانی ایرانی بوده است . با وجود این اعتراف شاعر، برخی از نقادان و شـعرشناسـان گرجـی همچون پادشاه واختانگ ششم و پرفسور «جمشید گیوناشویلی » اعلام کـردهانـد کـه در هـیچ کدام از نوشته ها یا داستانهای روایی ایران، داستانی شبیه به آنچه روسـتاولی از آن بـه عنـوان دست مایة کار خویش بهره گرفته است ، وجود ندارد. در این مقاله ، با مقایسه ای کـه میـان ایـن منظومه و خسرو و شیرین نظامی انجام دادیم ، به این نتیجه رسیدیم کـه بـه دلیـل آمیـزشهـای فرهنگی گرجستان و ایران در آن روزگار و ادعای خود شاعر مبنـی بـر بهـره گـرفتن از یـک داستان ایرانی به عنوان الگوی کارش و به دلیل مشابهت های قابـل ملاحظـه ای کـه در دو اثـر مذکور مشاهده شـد، خـسرو و شـیرین نظـامی همـان ماخـذ ناشـناختة روسـتاولی در سـرایش پلنگینه پوش است .
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله ، با مقایسه ای کـه میـان ایـن منظومه و خسرو و شیرین نظامی انجام دادیم ، به این نتیجه رسیدیم کـه بـه دلیـل آمیـزشهـای فرهنگی گرجستان و ایران در آن روزگار و ادعای خود شاعر مبنـی بـر بهـره گـرفتن از یـک داستان ایرانی به عنوان الگوی کارش و به دلیل مشابهت های قابـل ملاحظـه ای کـه در دو اثـر مذکور مشاهده شـد، خـسرو و شـیرین نظـامی همـان مأخـذ ناشـناختة روسـتاولی در سـرایش پلنگینه پوش است .
جدول زیر علاوه بر آن که حوزههای عمل مـشابه هـر دو داسـتان را مشخص می نماید، میزان انطباق شخصت های هر دو منظومه را با شخصت های نظریـة پـراپ نیز مشخص می نماید: شخصیت خسرو و شیرین پلنگینه پوش ١-قهرمان اصلی یاجستجوگر شیرین تاریل ٢-شریر مریم داور ٣-بخشنده خداوند خداوند ٤- اعزامکننده شاپور فاطمه خاتون ٥- یاریگر شاپور ، مهین بانو آفتاندیل ، فریدون ٦-شاهزادهخانم شیرین تیناتین ، نستان ٧-قهرمان دروغین شکر دلاردخت همان طور که می بینید، در داستان خسرو و شیرین ، قهرمـان اصـلی یـا جـستجوگر شـیرین است ؛ زیرا در روایت نظامی چهرهای کـه بـر سراسـر داسـتان خـسرو و شـیرین اشـراف دارد، چهرة شیرین است ؛ در تمام جزر و مد حوادث و رویدادهای داستان، سیمای شـیرین بـه نحـو بارزی برتمام اشخاص و مناظر داستان سایه می اندازد و در میان جلال و شکوه خسرو پرویـز ، هیچ چیز درخشانتر و چـشمگیرتـر از وجـود شـیرین نیـست ."