چکیده:
بعد از گذشت سالیان دراز از تولد اسلام و بوجود آمدن اندیشههای متفاوت و البته فقه متفاوت؛ در سیر فراز و نشیبها و اقتضائات زمان و مکان برتری فقه شیعه همچنان برجستهتر میشود تا بدان جایی که دوست و دشمن بر این مطلب گواهی میدهند. البته برنامه همه جانبه اسلام برای زندگی اجتماعی بشر تبلوری از جامعیت دین مبین اسلام را به نمایش گذارده است. لکن در این راستا نقش فقه در مدیریت جامعه که یکی از مهمترین بخشهای آن ایجاد نظم و حفظ امنیت و ارکان جامعه است از جایگاه اساسی برخوردار میباشد که فقها با بیان برنامهها و روش اسلام در ابعاد مختلف، طلایه داران این عرصه خطیراند. از جمله جرایمی که بشر در طول دوران با آن و امور مستحدثهاش مواجه بوده، جرم براندازی است که نظم و امنیت را از جامعه سلب و پیرو آن ارکان جامعه را متزلزل و نهایتا به تغییر حکومت میانجامد. در این پژوهش میکوشیم تا با بررسی توجه اسلام برای جرم انگاری جرم براندازی و پس از آن تبیین جایگاه فقه شیعه و نظر اهل سنت به جریانشناسی و شناخت صحیح و صادق از این امر دست یابیم
After many years from Islam appearance and existence of different ideas and also different jurisprudence، Shiite jurisprudence has more prominent role in so far as friend and enemy confess it. Epidemic program of Islam for social life is the symbol of universality. Hence the role of jurisprudence in society management، one of the more important programs is to discipline in the society، is very important. Jurists express its programs and methods too. Nowadays، one of the current crimes is subversion which can remove discipline and security of society and finally change the government. In this research we explain subversion and the status of Shiite jurisprudence and Sunni viewpoint about it too.
خلاصه ماشینی:
"علی رغم اینکه از نظر تاریخی، حاکمیت مورد تأیید شیعه کمتر تبلور خارجی داشته اما این نکته قابل توجه است که یکی از اساسیترین مسائل و مناقشات صدر اسلام یعنی تعامل حضرت علی(ع) با مخالفان سیاسی خویش در بعضی منابع حدیث و کتابهای فقهی شیعیان بهعنوان عملی مصلحت آمیز تلقی شده است(نجفی، جواهر الکلام، 21، 330) و یا قیام و نهضت حضرت امام حسین(ع) که منصفترین فقیهان اهل سنت آنرا برخلاف مصلحت دانستهاند در دیدگاه شیعه به جهت اعتقاد به امامت و عصمت رهبر و پیشوای نهضت به عنوان اقدامی در راستای حفظ اصل اسلام و شریعت ارزیابی شدهاست.
نکته اینکه اگر قرار است آیه محاربه بیان کننده کیفیت پاسخ به قیام کنندگان علیه حکومت اسلامی باشد پس مقررات راجع به بغی و قیام علیه حکومت اسلامی که در تمام دوران تاریخ فقه به عنوان بابی مستقل مورد بحث فقیهان شیعه و اهل سنت قرار داشته چه توجیهی دارد و این ترتیبات و مقررات که به رفتار حاکمان عادل اسلام و خاصه رفتارحضرت علی(ع) با مخالفان سیاسی حکومت اشاره دارد چه جایگاهی خواهند داشت؟ مطرح کننده این نظر به این پرسش اساسی پاسخ ندادهاند که اگر افرادی که علیه حکومت اسلامی قیام مسلحانه کردهاند از مصادیق آیه محاربه هستند چرا حضرت علی(ع) هیچ گاه مخالفان حکومت خویش را محارب نخواند و با ایشان به عنوان محارب برخورد نکرد بلکه در مورد ایشان که بیتردید با توسل به سلاح بر علیه حکومت حضرت شورش کرده بودند فرمودند: آنها برادران ما هستند که بر ما شورش نمودند؛ از طرف دیگر برخی احادیث وارده به جنگهای حضرت علی(ع) و نوع تعامل حضرت با اهل قبله به عنوان نماد و معیار رفتار حاکمان بعدی توجه داده و از این جهت جنگهای حضرت را موجب برکت دانسته اند(حر عاملی، وسائل الشیعه، 15، 81)."