چکیده:
مطالعه و تحلیل علمی جلوه های گوناگون ادبیات عامه موجب درک شایسته تر ماهیت ، عناصر سازندة درونی و عوامل تاثیرگذار در پردازش فرهنگ شفاهی میگردد. قصه گویی یکی از کهن ترین اشکال ادبیات شفاهی است . در روزگاران کهن ، قصه گوها تاریخ ، سنت ، مذهب ، آداب ، قهرمانی ها و غرور قومی را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکردند. اصولا قصه زمانی شکل میگیرد و عینیت مییابد که از زبان راوی نقل شود. قصه گو یا راوی خواه ناخواه خویشتن خویش را در قصه میبیند و برای جلب نظر شنونده یا خواننده ، از ذوق و هنر خویش برای تبیین هرچه بیشتر قصه کمک میگیرد. این عوامل موجب ایجاد تغییراتی در ساختار و محتوای قصه میشود. پژوهش حاضر به نقش قصه گو در شکل گیری قصه میپردازد و درپی یافتن دلایلی است که سبب میشود قصه گو در روند قصه تغییراتی پدید آورد. نکته ای که توجه نگارنده ١. دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز gmail.com@Barg.rizan١٣٥١ * ٢. دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز ٣. دانشیار مردم شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز را هنگام ضبط و گردآوری قصه های آمره طی دو دهه به خود جلب کرده ، وجود روایات متعدد یا متفاوت از قصه ای واحد به سبب تعدد قصه گویان و تصرف آنان در قصه است .
The scientific view and analysis of folk culture causes to the understanding and recognition of nature of internal elements and factors in fluential in the process of oral culture. Storytelling is one of the oldest forms of oral folk literature. In ancient times، the storytellers used to transfer their history، traditions، religion، customs، heroism، and ethnic Pride from one generation to other generation. Basically، the story is created and objected when it is quoted from the language of its narrator. The storyteller or narrator finds his/her ego in the story، and in order to attract the reader or listener، employs the best of his/ her artistic taste and talent to help to further define the story. This cause changes in the structure and content of the story. The present study explores the role of story teller in the formation of the story، and seeks to find the teasons encouraging to make changes in course of creating a story. A note worthy point obsersved the authors during the recording and collecting the collecting the Amureh stories within the last two decades is that there are a huge lurden of various narrations of a single story due to the multiplicity of story tellers and their possible manipulation of the story.
خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب ، گذشتگان هم با قصه و قصه گویی و نقش تأثیرگذار آن در ترییت کودکان و شکل دهی شخصیت ایشان مأنوس بوده اند؛ زیرا: یکی از قدیمیترین گفته ها دربارة قصه کودکان سخن افلاطون در کتاب جمهوریت است که این چنین به بیان اهمیت قصه برای کودکان میپردازد: باید پرستاران و مادران را وادار کنیم که فقط حکایت هایی را که پذیرفته ایم برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند که پرورشی که روح اطفال به وسیله حکایات حاصل میکنند، به مراتب بیش از تربیتی است که جسم آن ها به وسیله ورزش پیدا میکند (رحمان دوست ، ١٣٧٧: ١٠).
مقایسه قصه های «سنجد پدر بزرگ (١)» به روایت فاطمه غفاریان ، «سنجد پدر بزرگ (٢)» به روایت غلامعلی سعیدی و «عنتر خانم و هفت خواهر» به روایت حمیده عادلخانی ( به تصویر صفحه مراجعه شود) ( به تصویر صفحه مراجعه شود) ( به تصویر صفحه مراجعه شود) از مقایسه سه روایت فوق نتایج زیر به دست میآید: الف ) در روایت عادلخانی علت خروج دختران از خانه ، نحوة قرعه کشی، حضور شخصیتی به نام عنتر و مرگ ناگهانی او، وجود تقاضای یک لقمه نان از غول علاوه بر تقاضاهای دیگر، مانع شدن جوال دوز و نمک و کوزة آب و سرانجام مرگ ناگهانی غول از بقیه روایت ها کوتاه تر و شتاب زده تر است و گویا دو یا سه قصه در یکدیگر ادغام شده اند."