چکیده:
شناخت خداوند یا همان مبدا هستی همواره یکی از دغدغه های اصلی بشر بوده است. از این رو بخش عمده ای از آموزه های ادیان آسمانی نیز در پاسخ به این دغدغه، به توصیف او اختصاص یافته است. اما از آن جهت که شناخت ذات او به دلایل عقلی و نقلی امکان پذیر نیست، حکمای الاهی و متکلمان و آموزه های وحیانی شناخت خداوند را در قلمرو صفات دانسته و صفات الاهی را به صفات معرف ذات و صفات مفسر فعل الاهی تقسیم نموده اند. همان طور که صفات معرف ذات و برگرفته از ذات کامل الاهی دارای ویژگی هایی است، صفات فعلی نیز که برگرفته از افعال الاهی است، دارای ویژگی ها و معنای خاصی است.
دراین مقاله، برآنیم تا به لحاظ نظام معنایی، تفسیری هماهنگ و معنادار از صفات فعل ارائه داده، ویژگی های خاص صفات فعلی را از دیدگاه متکلمان و حکماء مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.
خلاصه ماشینی:
"و یندفع بان هذه النسب و الاضافات و الصفات المأخوذة منها معان منتزعة من مقام الفعل لا من مقام الذات » (١٨، ج: ١، ص: ٢٣١)؛ بر اصل مسأله و قاعده ، نقضی وارد شده به این که نسب و اضافاتی که بر ذات واجب تعالی ملحق می گردند، از آن جهت که افعال الاهی همان معلولات اند و تابع جهت امکانی هستند ممکن می باشند، پس این طور نیست که «واجب الوجود واجب من جمیع الجهات »، بلکه از جهت اضافاتی که ملحق به واجب می شود، واجب باید از آن جهت ممکن باشد، ولی این نقض دفع می شود که این نسب اضافات معانی منتزع از مقام فعل هستند نه منتزع از مقام ذات ، از این رو تخصصا از این قاعده خارج است .
حیث قالوا: بان واجب الوجود بالذات قد یعرض له الامکان بالقیاس الی الغیر و للغیر ایضا امکان بالقیاس الیه و ان امتنع علیه الامکان بالذات و الامکان بالغیر ایضا» (١٠، ج: ١، ص: ١٤٢)؛ برخی به این قاعده اشکال گرفته اند به این که قاعده با اضافاتی که به ذات خدای متعال ملحق می شود نقض می گردد، چون لازم می آید که حصول این اضافات برای حق تعالی واجب باشد، بدون این که غیر از ذات هم چیزی در نظر باشد و دیگر این که متعلق این اضافات امور متغایر و متجدد هستند، در حالی که ذات واجب تعالی در حصول و لحوق این اضافات کافی نیست و بلکه این اضافات علاوه بر ذات بر امور متغایر و متجدد خارج از ذات نیز متوقف است ..."