چکیده:
این مقاله به تحلیل و بررسی فیلم عروس آتش می پردازد. پس از مروری بر ادبیات نظری، روش نشانه شناسی برای تحلیل دادهها انتخاب شده است. روش نشانهشناسی این مقاله در سه سطح توصیفی (رمزگان اجتماعی)، بازنمایی(رمزگان فنی) و ایدئولوژیک (رمزگان ایدئولوژیک) است. فرایند رفت و برگشت و تعامل میان این سطوح سهگانه منجر به نتایج زیر میشود. علیرغم اینکه فیلم دارای بعدی رهایی بخش است و سعی میکند که با سنتی غیر انسانی(عدم رعایت حقوق زنان) مقابله کند، اما تفاوت فرهنگی را نادیده میگیرد و با اتخاذ موضعی مدرنیستی(عامگرایی، خردگرایی، فردگرایی و ...) سنتهای قبیله را نقد بیرونی میکند و با نشانههای مختلف در سه سطح مذکور، فرهنگ متوسط شهری را در تقابل با فرهنگ قبیلهای قرار میدهد و بدون توجه به ویژگیهای فرهنگی-اجتماعی این قبیله قضاوت میکند. قضاوتی که منجر به فهم تفاوتهای فرهنگی نمیشود، بلکه به طرد «دیگری» می انجامد.
The present paper aims to study the Iranian-made movie “Aroos-e-Atash” (The Bride of Fire)، using semiotic methodology at the three following levels: description (social codes)، representation (technical codes) and ideology (ideological codes). The process of interconnections and interactions between these three types of codes resulted in these findings: although the movie enjoys an emancipation dimension and tries to challenge an inhumane tradition (violation of women rights)، it totally ignores cultural considerations and adopts a modernist approach (populist، intellectualistic، individualistic، etc.) to review tribal traditions and customs. The film attempts to employ various signs at the three abovementioned levels to place the average urban culture in contrast with tribal culture and judge the tribe’s customs and traditions without considering tribal cultural-social attributes. Such a judgment is far from leading to understanding of cultural differences، but rather would bring about the “marginalization” of the “other”.
خلاصه ماشینی:
عليرغم اينکه فيلم داراي بعدي رهايي بخش است و سعي ميکند که با سنتي غير انساني(عدم رعايت حقوق زنان ) مقابله کند، اما تفاوت فرهنگي را ناديده ميگيرد و با اتخاذ موضعي مدرنيستي(عام گرايي، خردگرايي، فردگرايي و ...
فيلم مذکور در اين زمينه موفق به نظر ميرسد؛ اما ناخواسته برخي تفاوت هاي قومي و نژادي را ناديده ميگيرد و برخلاف روش نظريۀ انتقادي که ماهيت آن نقد دروني است ( شرت ،١٣٨٧: ٢٧٧- ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 Otherness ٢٨٣) از بيرون و بر اساس مطلوبيت هاي فرهنگي خود به نقد بيروني جامعۀ قبيله اي خوزستان ميپردازد.
اين امر را به را به صورت ذيل ميتوان نشان داد: (رجوع شود به تصوير صفحه) بر اساس اين ديدگاه ، فيلم بازتاب صرف ساختارهاي اجتاعي نيست بلکه خود در بازتوليد آن نقش دارد و ميتواند تفاوت ها را برجسته يا اينکه آنها را پنهان کند.
ايدئولوژي علاوه بر اينکه در سطح کلان ساختار وجود دارد، در سطح خرد نيز از طريق زبان (آغشته به هنجارهاي ايدئولوژيک ) فاعل سازي ميکند، ايدئولوژي درک افراد از جهان ، هويتشان و ارتباطشان با ديگران را شکل ميدهد و آنها را برساخته هاي اجتماعي بار ميآورد؛ در تمام ساختارهاي زبان (صورت و محتوي) ردپاي ايدئولوژي حضور دارد.
فيلم به کمک رمزگان اجتماعي-فني و ايدئولوژيک سعي دارد از طريق ايدئولوژي مدرنيستي، سنت غير انساني قبايل عرب (ناديده انگاشتن حقوق زنان ) را نقد کند و اين کار را نيز به خوبي انجام دهد.