چکیده:
قرن پنج تا هفت در تاریخ ادب فارسی یکی از پربارترین دوران در زمینۀ نگارش آثاری با زمینه یا صبغۀ غالب عرفانی است. میانة همین دوران، یعنی قرن ششم نیز سرآغاز پیدایش نثر مزیّن و متکلّف فارسی یا همان نثر مصنوع است که با فعّالیّت نصرالله منشی و با نگارش کلیله و دمنه، صورت رسمی به خود گرفت. نکتهای که ذهن خواننده را به خود معطوف میسازد این است که با توجّه به رواج روحیة عرفانگرایی در این دوره و با در نظر گرفتن این مطلب که داستانهای کلیله و دمنه - هرچند از زبان حیوانات بیان میشود؛ امّا در حقیقت بیانگر اعمال، کنشها و واکنشهای آدمیان در رویارویی با عرصههای مختلف زندگی سیاسی و اجتماعی است - آیا کاملا از تاثیر اندیشههای عرفانی برکنار مانده و یا به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از آن متاثّر شده است؟ حاصل این پژوهش نشاندهندة آن است که به دلیل معاصر بودن این نویسنده با دوران شروع نظم عرفانی و آشنایی او با ادبیّات نظم و نثر صوفیانه، اثر داستانی وی از تاثیر افکار عارفانه و دینی برکنار نمانده و به خصوص تمایل به نفی دنیا و گرایش به آخرت، اندیشۀ غالب بر تفکّر وی بوده و در جایجای کلیله به بهانههای مختلف مجال ظهور و بروز یافته است.
خلاصه ماشینی:
نکتهای كه ذهن خواننده را به خود معطوف ميسازد اين است كه با توجّه به رواج روحية عرفانگرايي در اين دوره و با در نظر گرفتن اين مطلب كه داستانهاي كليله و دمنه - هرچند از زبان حيوانات بيان میشود؛ امّا در حقيقت بيانگر اعمال، كنشها و واكنشهاي آدميان در رويارويي با عرصههاي مختلف زندگي سياسي و اجتماعي است - آيا کاملاً از تأثير انديشههاي عرفاني بركنار مانده و يا به صورت مستقيم يا غير مستقيم از آن متأثّر شده است؟ حاصل اين پژوهش نشاندهندة آن است كه به دليل معاصر بودن اين نويسنده با دوران شروع نظم عرفاني و آشنايي او با ادبيّات نظم و نثر صوفيانه، اثر داستاني وي از تأثير افكار عارفانه و ديني بركنار نمانده و به خصوص تمايل به نفي دنيا و گرايش به آخرت، انديشۀ غالب بر تفكّر وي بوده و در جايجاي كليله به بهانههاي مختلف مجال ظهور و بروز يافته است.
سنايي نيز كه ترجمان افكار و عقايد عرفاي پيش از خود به زبان شعر و از جمله شاعران مورد توجّه نصرالله منشي در كليله است، در مذمت دنيا اينگونه ميسرايد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (سنایی، 1363: 369) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (همان: 441) نصرالله منشی در جايي نيز با توجّه به حديث نبوي: «الدُّنيا مزرعةُ الآخِرة» (فروزانفر، 1334: 112) دنيا را تنها از اين حيث كه ميتوان براي آبادان ساختن عالم آخرت و مهيّاسازي عيشي خوش در آن سراي جاودان از آن بهره برد، درخور اعتنا ميداند؛ چنانکه در باب «الاسد و ابن آوي» آمده است: «اين دنياي فريبنده سراسر عيب است.