چکیده:
آیات متشابه در طول تاریخ علوم اسلامی از جمله مباحث چالش برانگیز بوده اسـت . صدرالمتالهین شیرازی در اصول هستی شناسی خود قائل به نظریه توحید خاصی در مقابل دیدگاه توحید عامی است . وی معتقد است بدون آنکه نیازی به تاویـل آیـات متشابه یا قول به تجسم در باب ذات باری تعالی باشـد می تـوان بـر مبنـای اصـول فلسفیـ عرفانی دیدگاه توحید خاصی ظواهر الفاظ آیات را حفظ کرد و همـه آیـات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد. اما بر مبنای نظریه توحید عامی نمی توان آیات متشابه را بر ظاهر الفاظ حمل کرد، بلکه یا باید آنها را تاویل کرد، یا قول بـه تجسم در باب واجب الوجود را پذیرفت . با توجه به چندتباری بودن مسئله متشابهات قرآن ، ملاصدرا در این مسئله رهیافت میان رشته ای اخذ کرده است .
خلاصه ماشینی:
"لذا عارف کامل آنگاه که لفظ «میزان » را می شنود به سبب کثرت استعمال آن در باب ترازوی حسی که دو کفـه و دو زبانـه دارد از معنـای حقیقـی «میزان » غافل نمی ماند، بلکه بدون آنکه در ظاهر معنای میزان و جنبه ٴ دنیوی آن متوقف شود به باطن و روح معنای آن ، که همان جنبه ٴ برزخی و اخروی است ، توجه و دقت می کند، اما کسی که به عالم ماده و ظاهر تقید یافته است به خاطر جمود طبع ، خمود ذهن و سکون قلب نمی توانـد از عالم ظاهر فراتر رفته ، باطن امور را دریابد؛ از این رو چون باطن آیات را بـرخلاف ظـاهر می یابـد مجبور است دست به تأویـل آیـات متشـابه بزنـد و از حمـل آنهـا بـر ظواهرشـان اجتنـاب ورزد (ملاصدرا، ١٣٨٦: ١٥١/١؛ همو، ١٣٦٦: ١٥١/٤).
با اعتقاد به اصول و مبانی فلسفی ـ عرفانی توحید خاصی می توان بدون تأویـل یـا قـول بـه تجسم به ظواهر آیات متشابه قرآن ملتزم بود و الفاظ قرآن را به حال خود باقی گـذارد؛ زیـرا بـر مبنای توحید خاصی ، گسترهٴ وجود ذومراتب بوده ، مراتب آن به نحو متطابق و متحاذی بر یکدیگر ترتب وجودی یافته اند؛ از این رو به راحتی می توان در معانی الفاظ قائل به توسعه شـویم و الفـاظ متشابه را به نحو حقیقی بر همه ٴ مراتب هستی اطلاق کنیم و چون موضوع له لفظ در هر مرتبه از مراتب وجود از ویژگی ها و خصوصیات همان مرتبه برخوردار است دیگر نیـازی بـه تأویـل آیـات متشابه یا قول به تجسم نیست ؛ زیرا اساسا ویژگی ها و خصوصیات هر مرتبه از مراتب وجود خارج از موضوع له لفظ است ."