چکیده:
کانت در نقد قوه حکم که سومین کتاب اصلی وی است، تلاش دارد داوری زیباشناختی را به قوه حکم تأملی اختصاص داده و آن را از احکام معرفتی فاهمه در نقد اول و احکام اخلاقی عقل در نقد دوم متمایز سازد. با این حال از آنجا که نقد سوم میبایست شکاف بین دو نقد نخست را پر کرده و بنابراین ارتباط بین دو قلمرو فلسفه را امکان پذیر سازد، قوه حکم تأملی میبایست در مواضع متعدد، پیوند قوای فاهمه، خیال و عقل را خواه در تأملات زیباشناختی و یا غایتشناختی برقرار کند. این نوشتار درصدد است پس از تقریر اصول کلی حاکم بر قوه حکم زیباشناختی و بازی آزاد خیال و فاهمه جهت نیل به صورت محض و غایی اعیان، چگونگی پیوند این قوه با عقل در زیبایی هنری و دو قسم برجسته آن، یعنی هنر مکانیکی و هنر زیبا (نبوغ) را نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
کانت اين نکته را چنين بيان داشته است ؛ چون در اينجا حکم مبتني بر هيچ مفهومي از عين نيست ، فقط ميتواند عبارت باشد از قرار گرفتن خود قوه متخيله (در مورد تصوري که به وسيله آن عيني داده مي شود) تحت شروطي که فاهمه به طور کلي براي گذار از شهودها به مفاهيم نياز دارد.
ميتوان گفت طبق دعاوي کانت اگر قوه حکم تأملي پس از ملاحظات ذکر شده در دقايق چهارگانه و بر مبناي اصل غايتمندي بدون غايت ، صورت محض عين را بيآنکه از قبل معين باشد اين صورت چه باشد، حاصل آورد و آنگاه علاقه اي عقلي را که ناظر بر کمال يا همان غايتمندي عيني دروني است ، به صورت مذکور الحاق کند، زيبايي از حالت «زيبايي آزاد» خارج گرديده و بنابراين به عنوان «زيبايي مقيد» خطاب ميشود(رک.
کانت بر اين نکته تأکيد ميورزد که در اين جريان لطمه اي به بازي آزاد قواي متخيله و فاهمه وارد نميشود و بنابراين گويي اين سنخ هنر نيز همچنان تابع قواعد قوه ذوق و دقايق چهارگانه است اما واقعيت اين است که در اين خصوص به راحتي نميتوان از صرافت و اوليه بودن خصلت زيبايي سخن گفت زيرا در اينجا علاقه به وجود عين يا همان سودمندي براي خيري برتر و نهايي و شناخت غايتي مشخص از عقل از همان آغاز تأمل قوه حکم حضور دارند و بنابراين گويي عامدانه غايتمندي عيني بيروني و دروني در کنار غايتمندي ذهني (غايتمندي بدون غايت ) ايفاي نقش ميکند.