چکیده:
اخلاق زیستی شاخهای نو از اخلاق هنجاری کاربردی است که به تبیین راهبردهای اساسی در رویارویی با چالشهای ناشی از ظهور فناوریهای نوین زیستی میپردازد؛ ازاینرو کاربست موضوعاتی چون شبیهسازی انسان، سلولهای بنیادین رویانی، موجودات هیولاگونه، دستکاریهای ژنتیکی، آزمایشهای زیستپزشکی بر آزمودنیهای انسانی با پیامدهای غیرقابل پیشبینی و ... دستمایه مطالعات اخلاق زیستی در سه دهه اخیر قرار گرفته است تا با ارزیابی و تطبیق نظریههای اخلاقی و اصول حاکم بر آن، بایدها و نبایدهای این حوزه سامان یابد. بررسی چرایی ممنوعیت شرعی پارهای موضوعات اخلاق زیستی، متعاقب الزامات اخلاقی ارائهشده در تحدید و منع بهکارگیری آنها، بابی تازه فراروی کاوشهای فقهی در عناوین مستحدثه گشوده است. جستوجو در میان منابع سنتی فقه امامیه که درعینحال ضامن پویایی و تطابق آن با مقتضیات زمان نیز هست، مستنداتی چند را بر ممنوعیت و جرمانگاری موضوعات اخلاق زیستی، پیشروی نگارنده نهاده است، تفسیر موسع از قاعده لاضرر و حرمت ضرررساندن به خود و دیگران همراه با رویکرد مصلحتاندیشانه به ابعاد و پیامدهای اجتماعی کاربست این فناوریها و پرهیز از اختلال نظام و وجوب حفظ آن، امکان ممنوعیت شرعی فیالجمله را در قلمروی اخلاق زیستی ایجاد و زمینه را جهت جرمانگاری در این قلمرو در قالب تعزیرات شرعی در قبال محرمات شرعی فراهم کرده است.
Bioethics is a new branch of applied normative ethics in which essential strategies to confronting challenges originated because of emergence modern biological technologies are explained. Thus, applying issues such as human cloning, embryonic stem cells, monstrous creatures, genetic manipulations, and biomedical tests on human subjects with unpredictable consequences has been the theme of bioethical studies in the recent three decades so that, through studies made about ethical theories and principles governing them as well as comparison made between them, ought’s and ought not’s in this field may be organized. Study of the reason behind religious prohibition of some bioethical issues (following ethical requirements provided to limit and prohibit employing them) has opened a new chapter in juridical studies concerning newly originated issues. Searching in traditional sources of Imami jurisprudence guarantees dynamism and its correspondence to the requirements of time. This search has given the author some reasons for prohibition and criminalization of bioethical issues. An expanded interpretation of the rule of “no harm” and prohibition of harming one’s own self or others as well as expedient approach to the social dimensions and consequences of applying these technologies and avoiding disordering the system and necessity of protecting it, have made religious prohibition of them in the field of bioethics possible and paved the way for criminalization in this field in the form of religious sanctions for things which are religiously sinful.
خلاصه ماشینی:
برخی از فقیهان شیعه بهویژه مراجع معاصر، بر این نظرگاه تکیه کردهاند که موضوعات جدید زیستفناوری همچون شبیهسازی انسان یا دستکاریهای ژنتیکی و مهندسی جرملاین، اگرچه به عنوان اولی اشکال و ایرادی ندارند و با استناد به اصل اباحه واقعی جایز است، انجام آنها به مفاسد و ناهنجاریهای گستردهای خواهد انجامید که سبب میشود این اقدامات به عنوان حکم ثانوی و از باب جلوگیری از اختلال نظام، حرام و ممنوع شمرده شوند (علیان نژادی، 1380، ص25ـ26)؛ بهعبارتدیگر، به دلیل آثار و پیامدهای سوء مترتب بر این اقدامات که برهم زننده نظام اجتماعی بشر هستند و ارکان جامعه را متزلزل میکنند، وجود حفظ نظام ایجاب میکند تا بهکارگیری این فناوریها تا زمانی که راههای پیشگیری و اجتناب از اختلال نظام کشف نشدهاند، ممنوع قلمداد شده و از اختلال در نظام جلوگیری شود.
در مبحث حاضر، یعنی موضوعات اخلاق زیستی، با توجه به وقوع خطرات و ناهنجاریهای گوناگون اجتماعی، اخلاقی و حقوقی که متعاقب این فناوریها محتمل قلمداد شدهاند؛ همچون فروپاشی نظام خانواده، اختلال نظام طبیعی اجتماعی و نوع انسانی، برهمخوردن معادلات مربوط به ارث و نسب، نقض کرامت انسانی و بهرهکشی از صاحبان تخمک و ازبینبردن رویان و جنینهای زنده و بسیاری موارد دیگر، ولو آنکه هیچیک از این دلایل بهطور مستقل اثبات نشود و منجر به حکم واقعی نشود؛ اما به دلیل اهمیت محتمل و بزرگی آن باید از فروغلطیدن در ارتکاب این امور مشتبه و مرددالحکم احتیاط کرد و از حکم به جواز خودداری کرد؛ بهعبارتدیگر، در این موارد قطعا حکمی وجود دارد که ما به آن علم نداریم و حکم الله واقعی از دسترس ما بیرون است اما به دلیل آنکه جواز این امور ممکن است پیامدهایی در پی داشته باشد که اصل آنها درصورت وقوع، با اهمیت و مخاطرهآمیز هستند، لذا شرط عقل و کمال ایجاب میکند که در میان اصول عملیه به اصل احتیاط و فراغت از اشتغال تمسک شود.