چکیده:
مقالۀ حاضر به بررسی روایتشناسانۀ یشتها بر اساس نظریۀ تودوروف میپردازد. یشتها در زمرۀ کهنترین آثار مکتوب ادبی بازمانده به زبانهای ایرانی هستند که گرچه از جنبههای مختلف فرهنگی، تاریخ ادیان و پژوهشهای ادبی مورد بررسی فراوان قرار گرفتهاند، از جنبههای روایتشناختی و تأثیر آنها بر متون روایی ایران پس از اسلام نیز نمیتوان غافل بود. در این مقاله، نخست مقدمهای درخصوص یشتها و اهمیت این متون در ادبیات پیش و پس از اسلام ارائه میشود؛ در ادامه، پیشینۀ تحقیقات ادبی و بررسیهای زبانی در این حوزه و چارچوب نظری که اساس این مقاله بر آن استوار است، ارائه خواهد شد که اصول روایتشناسی ساختگرا، بهویژه نظریۀ تزوتان تودوروف درخصوص ساختار روایتها را دربرمیگیرد. سپس با بررسی ساختار پیرفتها و توالی آنها در روایتهای موجود در تعدادی از یشتها، و مقایسۀ آن با الگوی پیشنهادی تودوروف، میزان نزدیکی پیرفتهای روایی یشتها به تنها الگوی کامل برای پیرفت در نظر تودوروف تعیین میشود که خود، در تعیین میزان روایتمندی یشتها تأثیر بسزا خواهد داشت و بر لزوم درپیشگرفتن نگرشی تازه به ابعاد روایی این متون و بررسیهای جدی روایتشناختی در این حوزه تأکید خواهد کرد.
خلاصه ماشینی:
"3. تحلیل دادهها یشتها را غالبا داستانهایی کوتاه و عاری از جزئیات روایی دانستهاند از آن رو که مخاطبان داستان آن را از پیش میدانستهاند و هدف راویان تنها اشارهای گذرا به آنها بوده است (تفضلی، 1376، ص 47)؛ تا جایی که هینتزه 7 (1995، ص 280) سبکی برای انشای text embedding conjoining Shklovskij motivation alternation Hintze یشتها درنظر میگیرد که بر اساس آن، در این سرودها تفکراتی با ارزش یکسان همچون مرواریدهای یک رشته، بدون محدودیت در تعداد، بهدنبال هم میآیند و هدف شعر کنار هم گذاشتن تعداد هرچه بیشتری از این تفکرات است؛ آنقدر که تنها به اشاره اکتفا شود و حرفی از جزئیات در میان نباشد.
با این حال، با در دست داشتن الگوی مناسبی همچون الگوی پنجگزارهای تودوروف، برای تشخیص پیرفتهای کامل، میتوان تحلیلی دقیقتر از ساختار پیرفتهای روایی موجود در یشتها ارائه کرد که البته در میان آنها، پیرفتهای کاملی نیز دیده میشوند.
3 Panaino Humbach Ichaporia Reichelt .
اغلب روایتهای مربوط به پیشدادیان و کیانیان بسیار فشرده و با پیرفتی ناقص است و تنها به اشارهای به فرهمند بودن آنان و آنچه به سبب این فره به دست آوردهاند، اکتفا میشود اما در کل، روایت مربوط به آفرینش و پایان جهان در زامیادیشت، کامل و شامل پنجگزاره است: 1.
روایتهای گفتوگو (که کاملترین نمونۀ آن، گفتوگوی زرتشت با اشی است) بستری هستند برای طرح روایتهایی که اهورامزدا، ایزد یا زرتشت، یعنی راویان سطحدوم، نقل میکنند؛ از جمله میتوان به آنچه در ارتیشت، حین گفتوگوی زرتشت با ایزدبانو اشی، از زبان زرتشت دربارۀ رویدادهای پس از تولد او میشنویم، اشاره کرد (بندهای 18 تا 20)."