چکیده:
مسئله اراده الهی و ارتباط آن با افعال انسان از دیرباز در تاریخ تفکر اسلامی مورد بحث و نزاع بوده است و شاید از موضوعاتی است که در شکلگیری نحلههای کلامی اولیه نقش مهمی ایفا کرده است. این مسئله در علوم مختلفی از جمله فلسفه، کلام و حتی عرفان مطرح بوده است.غزالی بر همه رشتههای معارف اسلامی از جمله فقه، کلام، عرفان و منطق، یگانه عصر خود بوده وآثار ارزشمندی در این زمینهها از خود به جای گذاشته است. لذا محوراین پژوهش آن است که با مطالعه و تحقیق در آثار این عالم برجسته، اندیشه کلامی وی را درباره نسبت بین ارادۀ الهی با اختیار و ارادۀ انسان مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. غزالی دربارۀ چگونگی نسبت بین اراده الهی با اختیار و اراده انسان، به هیچ یک از دو نظریه «جبرمحض» و «اختیارمطلق» معتقد نیست، بلکه «نظریه کسب» را از اشاعره اتخاذ نموده وکوشیده است تا تفسیر معقولی از آن ارائه دهد که اشکالات تفاسیر اشعریون سابق را نداشته باشد. او در تفسیر «نظریهکسب» بر این باور است که فاعل حقیقی در همه افعال، خداوند است و انسان تنها محل وگذرگاه اراده و اختیاری است که خداوند در او میآفریند. او معتقد است که فقط قدرت و اراده خداوند منشأ خلق و صدور فعل است، و نقش انسان تنها مقارنت با حدوث اراده و قدرتی است که از جانب خداوند در او حادث میشود.
The problem of divine will and its relation to human’s acts have been discussed and disputed in the history of Islamic thought. It seems this subject has played an influensive role in shaping early theological sects، and was of important problems of Islamic philosophy، theology and mysticism.
Ghazzali was an expert in all branches of Islamic sciences including jurisprudence، mysticism، and logic، and wrote some worthy works in these cases. This research tries to concentrate on his point of views concerning the relation between divine will and human freedom. Ghazzali، in this regard، does not believe in none of Absolute Determinism or Absolute Freedom، but chooses theory of Acquiring (Kasb) that is derived from Asha’areh and tries to give some rational interpretations for it which has not Asha’areh’s problems. He، for explaining theory of acquiring، believes that God is the real agent in all acts، and human is only the place and way of actualizing divine will and freedom that God creates in him. Ghazzali maintains that only divine power and will is as the origin of creation and issuing acts، the role of human is only connectedness to the creation of will or power that is created by God in him.
خلاصه ماشینی:
"همچنین بستن شدن چشم، هنگامی که کسی میخواهد سوزنی را به چشم او فرو کند، به دست او نیست، با آنکه بسته شدن چشم فعلی ارادی است، اما چون صورت سوزن در مشاهدۀ او به ادراک تمثیل میپذیرد، اراده بسته شدن چشم به ضرورت حادث میشود، و لذا حرکت با آن حادث میگردد، و حتی اگر بخواهد که چشمانش را باز بگذارد، نمیتواند، با آنکه فعلی است به قدرت و اراده او، پس این قسم هم در ضرورت به فعل طبیعی لاحق میشود» (غزالی، همان: 4/237).
غزالی در بیشتر آثار خود به بحث درباره ارادۀ حقتعالی پرداخته است، او در اثبات مرید بودن حقتعالی میگوید: «افعال خداوند همۀ از روی اراده است و خدا مرید است، زیرا هر فعلی که از او صادر میشود، امکان صدور ضد آن نیز وجود دارد و اگر فعل، ضدی نداشته باشد، امکان صدور آن فعل عینا پیش از صدور و بعد از آن بوده و خواهد بود» (غزالی، بیتا/15: 1/101).
در حقیقت غزالی بر این باور است که خداوند با قدرت گستردۀ خود قادر بر ایجاد قدرت در انسان، و ایجاد مقدور در خارج است و از آنجا که نام خالق و مخترع از آن کسی است که فعل را با قدرت خود ایجاد کند، و در عین حال قدرت و مقدور هر دو ناشی از او باشد، در این صورت خدا خالق و مخترع نامیده میشود، اما چون فعل با قدرت انسان انجام نگرفته است، هر چند همراه و مقارن با او بوده است، از این جهت به انسان خالق و مخترع نمیگویند، ولی در هرحال نسبتی میان فعل و قدرت او وجود دارد که آن همان کسب است (غزالی، همان:60)."