چکیده:
سیاق، یکی از قرائن مهم پیوسته کلام، دارای حجیت عقلایی و مورد عنایت امامان معصوم است و همواره در بحث های تفسیری مورد توجه مفسران و دانشمندان علوم قرآنی قرار گرفته است. مقاله حاضر با روش توصیفی_ تحلیلی ،ضمن بررسی اجمالی مفهوم سیاق، شرایط تحقق آن و انواع آن؛ کاربرد سیاق در تفسیر الکاشف علامه محمد جواد مغنیه را مورد پژوهش قرار داده است. روش مولف تفسیر الکاشف در بحث سیاق، نشانه اعتقاد ایشان به سیاق کلمات، جملات و آیات می باشد، ولی ظاهرا به سیاق سوره ها معتقد نبوده؛ و در هیچ جای تفسیرش به آن نپرداخته است. همچنین همانند برخی از مفسران به فراگیر بودن سیاق به عنوان یک قاعده کلی معتقد نمی باشد و حتی در مواردی معنای مستفاد از سیاق را تاویل می برد. نیز ایشان در تفسیر برخی از آیات اگرچه معنای خاص سیاقی را می پذیرد، ولی آن را مخصص معنا نمی داند و قائل به عمومیت آیه است و در مجموع روشن گردید که قاعده سیاق در تفسیر الکاشف کاربردهای فراوانی دارد که عبارت اند از: به دست آوردن معنای واژگان، تعیین معنا و مقصود آیه، تعیین سبب نزول آیه، تعیین مخاطبان خطاب، ارزیابی اقوال مفسران،تعیین مرجع ضمیر و کشف محذوفات.
Context (siyāq)، one of the significant evidences related to discourse، enjoys the rational validity، was favored by the Infallible Imams (A.S.)، and has always attracted the attention of the interpreters and the scholars of Qurnic sciences in exegetical discussions. While briefly examining the concept of siyāq، the conditions for its realization، and its variations، the present article has، with a descriptive-analytical method، researched about the application of siyāq in Tafsīr Al-Kāshif of ‘Allāma Muḥammad Jawād Mughniya. The method of the author of Tafsīr Al-Kāshif concerning siyāq is an indication of his belief in the siyāq of words، sentences، and verses; however، he does not believe in siyāq of sūras and has not dealt with it in any part of his interpretation، nor does he believe in the exclusiveness of siyāq as a general rule، as some other interpreters did، and even in some instances he interprets the meaning inferred from siyāq. Although in the interpretation of some verses he accepts the specific meaning of siyāq، he does not view it as a specific feature of meaning and believes in the generality of the verse. In sum، it was clarified that the rule of siyāq in Tafsīr Al-Kāshif has many functions، such as acquiring the meaning of the words; determining the meaning and purpose of the verse; determining the Revelation occasion; determining the addressees of the command; assessment of the interpreters’ views; determining the antecedent، and discovering the eliminated.
خلاصه ماشینی:
"/> به هر حال، علامه محمد جواد مغنیه در تفسیر الکاشف همانند بسیاری از مفسران برای تفسیر آیات قرآن کریم، در موقعیتهای مختلفی از سیاق بهره مند شده است و تقریبا میتوان گفت که ایشان به نقش سیاق به بهترین شکل توجه داشته است که در ادامه، به تبیین این موارد خواهیم پرداخت: 1.
به دست آوردن معنای واژگان گاهی معنای الفاظ آیات با توجه به قرینه سیاق به دست می آید؛ علامه مغنیه به این مطلب توجه داشته است؛ چنانکه در تفسیر آیۀ (بلی من کسب سیئة و أحاطت به خطیئته فأولئک أصحاب النار هم فیها خالدون( (بقره/ 81) تصریح می کند که «سیئة» شامل شرک و دیگر گناهان می شود، ولی در این آیه به قرینۀ (فأولئک أصحاب النار هم فیها خالدون(، مراد از «سیئة» خصوص شرک است88 مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 137.
تعیین معنا و مقصود آیه از دیگر کاربردهای سیاق، تعیین مراد آیه و تفسیر آن است؛ علامه مغنیه به این امر نیز توجه داشته است؛ چنانکه در تفسیر آیۀ (و یقول الذین آمنوا أ هؤلاء الذین أقسموا بالله جهد أیمانهم إنهم لمعکم حبطت أعمالهم فأصبحوا خاسرین( (مائده/ ۵3)، بر این باور است که سیاق آیه نشان میدهد که جملۀ (حبطت أعمالهم فأصبحوا خاسرین( سخن خدا نیست و سخن مؤمنان است و معنای آن این است که مؤمنان پس از آنکه از وضعیت و بازیهای منافقان شگفت زده شدند: گفتند: اعمال منافقان نظیر نماز و روزه که در پیش چشم ما بدان تظاهر می کردند، باطل گردید و هیچ گونه پاداشی به آنها داده نخواهد شد91 بنگرید به: مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 3، ص 7۵.