چکیده:
این پژوهش با الهام از دیدگاه سیستمی، رابطه رفتارهای سهگانه بخل، میانهروی و اسراف را با محیط مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. بر اساس منابع، نتایج تحقیق بیانگر این است که از نظر رابطه با محیط بر بخل و بخیل منطق سیستم بسته بر میانهروی و میانهرو منطق سیستم باز حلقه بسته منفی و بر اسراف و مسرف منطق سیستم باز حلقه باز حاکم است به اینصورتکه ساختار بخل و رفتار بخیلانه به گونهای عمل میکند که سیستم باز انسانی را از طریق نابودی تعاملات با سایر عناصر محیطی به سمت و سوی هر چه بستهتر شدن سوق میدهد. با توجه به اینکه اصل بقای آنتروپی مثبت بر آن صادق است بهسوی بینظمی و اضمحلال پیش میرود. میانهروی در زندگی فردی و اجتماعی نه تنها موجب شکلگیری و توسعه سیستمی باز میشود، بلکه از طریق تمرکز بر معیارها، این سیستم باز را به سیستم باز حلقه بسته منفی تبدیل میکند. در نتیجه با توجه به اینکه رفتارهای سهگانه در زمره عوامل سیستمی (ضعف ـ قوت) قرار دارد، میتوان از طریق افزودن حلقه بسته منفی به سیستم باز حلقه باز، اسراف (ضعف) را به سمت میانهروی (قوت) تعدیل کرد و از سوی دیگر از طریق باز نمودن سیستم بسته به روی محیط و افزودن حلقه بازخوران منفی به آن، بخل (ضعف) را به سمت میانهروی ارتقا داد.
خلاصه ماشینی:
بر اساس منابع، نتایج تحقیق بیانگر این است که از نظر رابطه با محیط بر بخل و بخیل منطق سیستم بسته بر میانهروی و میانهرو منطق سیستم باز حلقه بسته منفی و بر اسراف و مسرف منطق سیستم باز حلقه باز حاکم است به اینصورتکه ساختار بخل و رفتار بخیلانه به گونهای عمل میکند که سیستم باز انسانی را از طریق نابودی تعاملات با سایر عناصر محیطی به سمت و سوی هر چه بستهتر شدن سوق میدهد.
بر این اساس بوهم<FootNote No="197" Text="- Bohm"/> (1998)، نتیجهگیری میکند که یکی از اشکال غایی رویکرد جداسازی در فیزیک را باید در باور پذیرفتهشده قدیمی دید که بر طبق آن جهان هستی از ذرات پایهای جدا از هم تشکیل شده است که هریک جوهر ثابتی دارد که سنگبنای همه واقعیات موجود بهشمار میآید؛ اما در واقع هیچ سیستمی در نظام هستی بهطور کامل بسته نیست و میتوان با توجه به طبقهبندی سیستمها از نظر بولدینگ (1956)، سیستمها را بهطور نسبی بر پیوستاری از بسته تا باز به تصویر کشید (نمودار شماره 3): 1) سیستمهای ایستا<FootNote No="198" Text="- Static Systems"/>: سیستمهایی هستند که با محیط ارتباط چندانی ندارد.
دیدگاه عقلایی<FootNote No="207" Text="- Rational"/> که متشکل از نظریه مدیریت علمی<FootNote No="208" Text="- Scientific management theory"/> تیلور<FootNote No="209" Text="- Taylor"/> (1911، 1961) نظریه فرایند مدیریت<FootNote No="210" Text="- Management process theory"/> فایول<FootNote No="211" Text="- Fayol"/> و نظریه بوروکراسی<FootNote No="212" Text="- Bureaucracy theory"/> وبر<FootNote No="213" Text="- Weber"/> (1947) است و دیدگاه طبیعی که متشکل از نظریه روابط انسانی<FootNote No="214" Text="- Human relation theory"/> مایو<FootNote No="215" Text="- Mayo"/> (1933)، نظریه سیستمهای همکاری<FootNote No="216" Text="0 - Cooperative systems theory"/> بارنارد<FootNote No="217" Text="1 - Barnard"/> (1988)، سازمان را که سیستمی باز است و در سطح هشتم سلسله مراتب سیستمها قرار دارد، سیستمی بسته قلمداد کردهاند.